electromagnet

/ɪˈlektroʊˌmæɡnɪt//ɪˈlektrəʊˌmæɡnɪt/

معنی: الکترو مغناطیس، مغناطیس برقی، اهن ربای الکتریکی
معانی دیگر: آهنربای برقی، برقاطیس (برق ـ مغناطیس)، اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدامیکند، اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مقناطیسی پیدامیکند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a magnet in which an iron or steel core is magnetized by the electric current in the coil of insulated wire wound around it.

جمله های نمونه

1. To make an electromagnet you need to send a current through the wire.
[ترجمه گوگل]برای ساخت آهنربای الکتریکی باید جریانی را از طریق سیم بفرستید
[ترجمه ترگمان]برای اینکه یک آهن ربای الکتریکی ایجاد کنید، باید جریان را از طریق سیم بفرستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The utility model relates to an electromagnet, which is composed of a yoke iron, an armature iron, a push rod, a pull rod, a starting coil, a sustain coil, a controlling circuit and an end cover.
[ترجمه گوگل]مدل کاربردی مربوط به یک آهنربای الکتریکی است که از آهن یوغی، آهن آرمیچر، میله فشاری، میله کششی، سیم پیچ شروع، سیم پیچ نگهدارنده، مدار کنترل و پوشش انتهایی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]مدل سودمند مربوط به یک آهن ربای الکتریکی است، که از یک میله آهن، یک آهن آرماتور، یک میله کششی، یک سیم پیچ starting، یک سیم پیچ کنترلی، یک سیم پیچ کنترلی و یک پوشش انتهایی تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lifting electromagnet is a kind of lifting gear.
[ترجمه گوگل]آهنربای الکتریکی بالابر نوعی دنده بالابر است
[ترجمه ترگمان]انتقال آهن ربای الکتریکی نوعی ابزار بلند کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On receiving an impulse, the electromagnet coil be comes energized and attracts the armature, causing the pawl to turn the ratchet wheel through a definite number of teeth.
[ترجمه گوگل]با دریافت یک ضربه، سیم پیچ الکترومغناطیس انرژی می گیرد و آرمیچر را جذب می کند و باعث می شود که پنجه چرخ جغجغه را از طریق تعداد معینی دندان بچرخاند
[ترجمه ترگمان]با دریافت یک انگیزه، سیم پیچ الکترومغناطیسی انرژی می گیرد و آرماتور را جذب می کند، و باعث می شود که pawl از طریق تعداد مشخصی از دندان ها دستگاه را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Make the electromagnet attached and fixed to the sheet iron through magnetizing to produce the friction force in the reciprocating motion.
[ترجمه گوگل]آهنربای الکتریکی را از طریق مغناطیس کردن به ورق آهن متصل و ثابت کنید تا نیروی اصطکاک در حرکت رفت و برگشتی ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]آهن ربای متصل به آهن ورقه را از طریق magnetizing برای تولید نیروی اصطکاک در حرکت رفت و برگشتی، متصل و ثابت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The main structure have:Electromagnet and Heng galvanism source, numerical type Gauss account(the effect of Huo Er) and ammeter and volt account, have control dish of illuminate the system.
[ترجمه گوگل]ساختار اصلی دارای: الکترومغناطیس و منبع گالوانیسم هنگ، حساب گاوس نوع عددی (اثر Huo Er) و حساب آمپرمتر و ولت، دارای دیش کنترلی برای روشن کردن سیستم است
[ترجمه ترگمان]ساختار اصلی دارای: electromagnet and و Heng galvanism، حساب عددی نوع عددی (اثر of ام)و حساب ammeter و ولت، dish را برای روشن کردن سیستم دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The principle of electromagnet induction had thus been discovered.
[ترجمه گوگل]بنابراین اصل القای مغناطیس الکتریکی کشف شد
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، اصل القای الکترو مغناطیس کشف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Carefully lift out the little gear and the electromagnet.
[ترجمه گوگل]دنده کوچک و آهنربای الکتریکی را با احتیاط بلند کنید
[ترجمه ترگمان]با احتیاط لوازم کوچک و آهن ربای الکتریکی را بیرون بیاورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lifting Electromagnet is a lifting tool.
[ترجمه گوگل]الکترومغناطیس بالابر یک ابزار بالابر است
[ترجمه ترگمان]بالابر electromagnet ابزار بلند کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hybrid magnet was made by combining electromagnet with permanent magnet ( PM ).
[ترجمه گوگل]آهنربای هیبریدی با ترکیب آهنربای الکتریکی با آهنربای دائمی (PM) ساخته شد
[ترجمه ترگمان]آهن ربا هیبرید با ترکیب آهن ربای الکتریکی با مغناطیس دائم (PM)ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This current by controlling the electromagnet to control the mechanical movement.
[ترجمه گوگل]این جریان با کنترل آهنربای الکتریکی برای کنترل حرکت مکانیکی
[ترجمه ترگمان]این جریان با کنترل آهنربای مغناطیسی برای کنترل حرکت مکانیکی جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pulse electromagnetic DC motors, in their simplest form, consist of electromagnet with armature and ratchet wheel mounted on shaft. The right end of armature carries pawl.
[ترجمه گوگل]موتورهای DC الکترومغناطیسی پالسی، در ساده ترین شکل خود، از آهنربای الکترومغناطیسی با آرمیچر و چرخ جغجغه ای که روی شفت نصب شده اند، تشکیل شده اند انتهای سمت راست آرمیچر پنجه را حمل می کند
[ترجمه ترگمان]پالس جت electromagnetic پالس الکتریکی، به ساده ترین شکل آن ها، شامل آهن ربای الکتریکی با آرماتور و چرخاندن چرخ بر روی شفت است انتهای راست آرماتور pawl را حمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper introduces a locating device drived by electromagnet that can be used for rebuilding of the universal grinding machine to realizes once grinding process for double raceways .
[ترجمه گوگل]این مقاله یک دستگاه مکان یابی را معرفی می کند که توسط آهنربا الکترومغناطیسی هدایت می شود که می تواند برای بازسازی ماشین سنگ زنی جهانی استفاده شود تا یک بار فرآیند سنگ زنی را برای مسیرهای مسابقه دوبل انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله دستگاه locating را معرفی می کند که از طریق آهن ربای الکتریکی مورد استفاده قرار می گیرد و می تواند برای بازسازی ماشین خرد کننده جهانی به کار رود تا یک بار فرآیند آسیاب کردن دوگانه را درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An electromagnet can be used with the Model 4200 - SCS for determining Hall coefficient.
[ترجمه گوگل]برای تعیین ضریب هال می توان از آهنربای الکتریکی با مدل 4200 - SCS استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]یک آهن ربای الکتریکی می تواند با مدل ۴۲۰۰ - scs برای تعیین ضریب هال استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Magnetic field is supplied by an electromagnet . Reciprocating movement and Brayton magnetic refrigeration cycle are adopted.
[ترجمه گوگل]میدان مغناطیسی توسط یک آهنربا الکتریکی تامین می شود حرکت رفت و برگشتی و چرخه تبرید مغناطیسی برایتون اتخاذ شده است
[ترجمه ترگمان]میدان مغناطیسی توسط آهنربای مغناطیسی تامین می شود حرکت Reciprocating و چرخه تبرید مغناطیسی Brayton نیز مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الکترومغناطیس (اسم)
electromagnet

مغناطیس برقی (اسم)
electromagnet

اهن ربای الکتریکی (اسم)
electromagnet

تخصصی

[شیمی] آهنربای مغناطیسی
[کامپیوتر] مغناطیس الکتریکی .
[برق و الکترونیک] آهنربای الکتریکی آهن ربایی که از پیچیدن سیم به دور هسته ی فولادی یا آهن نرم ساخته می شود .با عبور جریان از پیچک، هسته به شدت مغناطیسی میشود و در صورت قطع جریان تقریباً به طور کل مغناطیس زدایی می شود. می تواند یک جسم آهنی متحرک نظیر زبانه ی رله را جذب کند. در سیملوله ( سولنوئید ) خود هسته ی آهنی متحرک است. - آهن ربای الکتریکی

انگلیسی به انگلیسی

• magnet created by electric currents

پیشنهاد کاربران

بپرس