electrolytic

/əˌlektrəˈlɪtɪk//ɪˈlektrəlaɪt/

معنی: الکترولیتی
معانی دیگر: (تولید شده از راه الکترولیز) برق کافتی، الکترولیزی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: electrolytically (adv.)
(1) تعریف: of, from, or pertaining to electrolysis.

(2) تعریف: of or pertaining to an electrolyte.

مترادف ها

الکترولیتی (صفت)
electrolytic

تخصصی

[برق و الکترونیک] الکترولیتی

انگلیسی به انگلیسی

• created through electrolysis; containing electrolyte; accomplished through electrochemical processes

پیشنهاد کاربران

electrolytic ( خوردگی )
واژه مصوب: برق‏کافتی
تعریف: مادۀ قابل تجزیه به وسیلۀ جریان برق

بپرس