electrolyte

/ɪˈlektrəlaɪt//ɪˈlektrəlaɪt/

(هر محلول که از طریق فرستادن یون های مثبت و منفی به الکترودها نقش هادی برق را دارد) برق رسان، الکترولیت، برق کافته، برق کافه، بجسمی که بوسیله جریان برق فاسدیاتحلیلی میگردد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a conducting solution in which the movement of non-metallic ions accompanies a flow of electric current.

(2) تعریف: any substance that dissociates into ions in solution or melted form, and thereby becomes a conductor of electricity.

جمله های نمونه

1. Band B2: carbon-free, no foliation, saturated with electrolyte and distilled water respectively.
[ترجمه گوگل]نوار B2: بدون کربن، بدون برگ، اشباع شده با الکترولیت و آب مقطر
[ترجمه ترگمان]B۲: عاری از کربن، بدون foliation، اشباع شده با الکترولیت و آب مقطر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A white-haired race official administers a carbonated electrolyte beverage whose effect is immediate: Paul vomits all over the truck bed.
[ترجمه گوگل]یک مقام مسابقه مو سفید یک نوشیدنی الکترولیت گازدار مصرف می کند که تأثیر آن فوری است: پل در تمام تخت کامیون استفراغ می کند
[ترجمه ترگمان]یک مسئول نژاد سفید پوست یک نوشیدنی انرژی زا که تاثیر آن فوری است را اداره می کند: پل همه را روی تخت کامیون استفراغ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. B1: carbon-free, no foliation, saturated with electrolyte.
[ترجمه گوگل]B1: بدون کربن، بدون برگ، اشباع شده با الکترولیت
[ترجمه ترگمان]B۱: عاری از کربن، بدون foliation، اشباع شده با الکترولیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The history, examination, and electrolyte levels suggest mild metabolic alkalosis.
[ترجمه گوگل]شرح حال، معاینه و سطوح الکترولیت نشان دهنده آلکالوز متابولیک خفیف است
[ترجمه ترگمان]تاریخچه، بررسی، و سطوح الکترولیت، alkalosis متابولیک ملایم را پیشنهاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The water saturated with electrolyte.
[ترجمه گوگل]آب اشباع شده با الکترولیت
[ترجمه ترگمان]آب اشباع شده با الکترولیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Serum urea, electrolyte, and liver function tests infrequently pointed to the cause of anaemia though they did identify coexisting disease.
[ترجمه گوگل]تست‌های اوره، الکترولیت و عملکرد کبد سرم به ندرت به علت کم‌خونی اشاره می‌کنند، اگرچه بیماری‌های همزمان را شناسایی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]Serum (urea)، الکترولیت، و عملکرد کبد به ندرت به علت بیماری کم خونی نیز اشاره داشتند، هر چند که آن ها این بیماری را تشخیص داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The decreased secretion of aldosterone will affect body electrolyte balance and extracellular fluid volume.
[ترجمه گوگل]کاهش ترشح آلدوسترون بر تعادل الکترولیت بدن و حجم مایع خارج سلولی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]ترشح کاهش یافته of بر تعادل الکترولیت بدن و حجم سیال خارج سلولی تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Are the electrolyte levels consistent with this?
[ترجمه گوگل]آیا سطوح الکترولیت با این مطابقت دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا سطح الکترولیت با این حالت سازگار است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fluid loss is usually accompanied by electrolyte loss.
[ترجمه گوگل]از دست دادن مایعات معمولاً با از دست دادن الکترولیت همراه است
[ترجمه ترگمان]اتلاف مایعات معمولا با از دست رفتن الکترولیت همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A porous polymer membrane bag seals the electrolyte, allowing water vapour, but not the acid solution, to pass.
[ترجمه گوگل]یک کیسه غشایی پلیمری متخلخل، الکترولیت را مهر و موم می کند و اجازه می دهد بخار آب، اما نه محلول اسید، عبور کند
[ترجمه ترگمان]یک کیسه غشا پلیمری متخلخل، الکترولیت را تمیز می کند و به بخار آب اجازه عبور می دهد، اما محلول اسید نمی تواند عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Remember calcium is an electrolyte and is vital for the contraction of muscle fibres.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که کلسیم یک الکترولیت است و برای انقباض فیبرهای عضلانی حیاتی است
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که کلسیم یک الکترولیت است و برای انقباض فیبرهای عضلانی ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Glycated haemoglobin and plasma electrolyte concentrations were checked every two months.
[ترجمه گوگل]غلظت هموگلوبین گلیکوزیله و الکترولیت پلاسما هر دو ماه یکبار بررسی شد
[ترجمه ترگمان]غلظت هموگلوبین و غلظت های الکترولیت پلاسما هر دو ماه بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The result showed that, as the electrolyte temperature increased, the sparking voltage decreased, the ceramic coating thickness and diameters of cavities in ceramic coating increased.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که با افزایش دمای الکترولیت، ولتاژ جرقه کاهش، ضخامت پوشش سرامیکی و قطر حفره‌ها در پوشش سرامیکی افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، هنگامی که دمای الکترولیت افزایش یافت، ولتاژ ایجاد شده کاهش یافت، ضخامت پوشش سرامیکی کاهش یافت و قطر حفره های در پوشش سرامیکی افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The battery electrolyte contains fumed silica and there is no flow, no leakage or no gradation of sulfuric acid .
[ترجمه گوگل]الکترولیت باتری حاوی سیلیس دود شده است و هیچ جریان، نشتی یا درجه بندی اسید سولفوریک وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]الکترولیت باتری دارای silica است و هیچ جریانی وجود ندارد، هیچ نشت یا هیچ درجه بندی اسید سولفوریک وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Potential variation of thin oil film in electrolyte is an electrochemical process.
[ترجمه گوگل]تغییرات بالقوه لایه روغن نازک در الکترولیت یک فرآیند الکتروشیمیایی است
[ترجمه ترگمان]تغییرات بالقوه در الکترولیت نازک در الکترولیت، یک فرآیند الکتروشیمیایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] الکترولیت، (هر محلول که از طریق فرستادن یون هاى مثبت و منفی به الکترودها نقش هادى برق را دارد) برق رسان، برق کافته، برق کافه
[عمران و معماری] الکترولیت - برق کافه - حمام آبکاری
[برق و الکترونیک] الکترولیت محیط رسانای مایع، خمیری، یا به شکلهای دیگر که در آن حرکت یونها حرکت جاری شدن جریان الکتریکی می شود.
[مهندسی گاز] الکترولیت، محلولی که تحت تجزیه الکتریکی است
[زمین شناسی] الکترولیت جسم مرکبی که به حالت محلول یا مذاب هادی جریان برق است و بر اثر عبور جریان الکتریسیته تجزیه می شود مانند انواع اسیدها، بازها و املاح موجود در آب
[نساجی] الکترولیت - مایع هادی جریان الکتریسیته

انگلیسی به انگلیسی

• chemical compound which can conduct an electric current
an electrolyte is a substance, usually a liquid, which electricity can pass through.

پیشنهاد کاربران

Electrolytes help to produce energy, support hydration, and stimulate muscle contractions like those keeping the heart beating. Certain prepared foods, as well as whole foods like spinach, turkey, and oranges, contain them. Electrolytes are minerals with an electrical charge that serve vital bodily functions.
...
[مشاهده متن کامل]

خواکیهایی مثل شیر - میوه ها - سیب زمینی - ماست - آب هندوانه - اسفناج - آب نارگیل و . . . . که مواد معدنی زیادی دارند

electrolyte ( خوردگی )
واژه مصوب: برق‏کاف
تعریف: ترکیبی شیمیایی که به حالت مذاب یا به صورت محلول در حلاّل معین، معمولاً آب، جریان برق را هدایت کند
الکترولیت . مایع داخل باطری خودرو

بپرس