electroencephalograph


(پزشکی) دستگاه نوار مغز، برق نگار مغز، مغز نگار الکتریکی، دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: electroencephalographic (adj.), electroencephalography (n.)
• : تعریف: an instrument that measures and records electric activity in the brain.

جمله های نمونه

1. Objective To describe characteristic of sleep electroencephalograph ( EEG ) in depressions with psychogenic anxiety.
[ترجمه گوگل]هدف: توصیف ویژگی های الکتروانسفالوگرافی خواب (EEG) در افسردگی های همراه با اضطراب روان زا
[ترجمه ترگمان]هدف توصیف مشخصه of خواب (EEG)در depressions با اضطراب psychogenic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To explore the clinical value of electroencephalograph in diagnosis of viral encephalitis.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارزش بالینی الکتروانسفالوگرافی در تشخیص آنسفالیت ویروسی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ارزش بالینی of در تشخیص آنسفالیت ویروسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Abnormal brain - wave activity shows up on electroencephalograph readings.
[ترجمه گوگل]فعالیت امواج مغزی غیرطبیعی در قرائت های الکتروانسفالوگرافی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]فعالیت غیر عادی موج مغزی در electroencephalograph readings نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For instance, electrocardiograph can detect heart's condition. Electroencephalograph can detect brain's condition.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، نوار قلب می تواند وضعیت قلب را تشخیص دهد الکتروانسفالوگرافی می تواند وضعیت مغز را تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، electrocardiograph می تواند شرایط قلب را تشخیص دهد Electroencephalograph می توانند شرایط مغز را تشخیص دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To explore characteristic of sleep electroencephalograph in depressives with and without early awakening.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های الکتروانسفالوگراف خواب در افراد افسرده با و بدون بیداری زودرس
[ترجمه ترگمان]هدف کشف مشخصه خواب electroencephalograph در depressives و بدون بیدار شدن اولیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is an effective way register electroencephalograph ( EEG ) to magnetic resonance image ( MRI ) in functional brain imaging.
[ترجمه گوگل]این یک روش موثر ثبت الکتروانسفالوگرافی (EEG) به تصویر تشدید مغناطیسی (MRI) در تصویربرداری عملکردی مغز است
[ترجمه ترگمان]این یک روش موثر برای ثبت electroencephalograph (EEG)به تصویر تشدید مغناطیسی (MRI)در تصویربرداری ذهنی کارکردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A graphic record of the electrical activity of the brain as recorded by an electroencephalograph.
[ترجمه گوگل]یک رکورد گرافیکی از فعالیت الکتریکی مغز که توسط یک الکتروانسفالوگرافی ثبت شده است
[ترجمه ترگمان]یک رکورد گرافیکی از فعالیت الکتریکی مغز به صورت ثبت شده توسط یک electroencephalograph
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A graphic record the electrical activity the brain as recorded by an electroencephalograph.
[ترجمه گوگل]یک تصویر گرافیکی فعالیت الکتریکی مغز را که توسط یک الکتروانسفالوگرافی ثبت شده است، ثبت می کند
[ترجمه ترگمان]یک تصویر گرافیکی فعالیت الکتریکی مغز را که توسط یک electroencephalograph ثبت شده است را ثبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• instrument that records the electrical activity of the brain

پیشنهاد کاربران

electroencephalograph ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: الکترومغزنگار
تعریف: ابزاری برای الکترومغزنگاری

بپرس