1. his stock with the electorate remains high
رای دهندگان هنوز برای او اعتبار زیادی قائل اند.
2. The government largely misread the mood of the electorate.
[ترجمه گوگل]دولت تا حد زیادی روحیه رای دهندگان را اشتباه خوانده است
[ترجمه ترگمان]دولت تا حد زیادی وضعیت حوزه انتخابیه را اشتباه برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. According to radio the British electorate are going to vote tomorrow.
[ترجمه گوگل]به گزارش رادیو، رای دهندگان بریتانیایی قرار است فردا رای دهند
[ترجمه ترگمان]طبق گفته رادیو، رای دهندگان بریتانیایی فردا رای خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The party's share of the electorate has diminished steadily.
[ترجمه گوگل]سهم حزب از رای دهندگان به طور پیوسته کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]قسمت حزب of به طور یکنواخت تقلیل یافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The government misjudged the mood of the electorate.
[ترجمه گوگل]دولت در مورد خلق و خوی رای دهندگان اشتباه قضاوت کرد
[ترجمه ترگمان]دولت در مورد وضعیت رای دهندگان قضاوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The electorate is astute enough to vote tactically against the Government.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان به اندازه کافی زیرک هستند که از نظر تاکتیکی علیه دولت رای دهند
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان به اندازه کافی زیرک هستند که به طور تاکتیکی علیه دولت رای دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. 75% of the electorate believe his party is incapable of government.
[ترجمه گوگل]75 درصد از رای دهندگان معتقدند که حزب او قادر به حکومت نیست
[ترجمه ترگمان]۷۵ درصد از رای دهندگان معتقدند که حزب او قادر به دولت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Two-thirds of the national electorate had the chance to vote in these elections.
[ترجمه گوگل]دو سوم رای دهندگان ملی شانس رای دادن در این انتخابات را داشتند
[ترجمه ترگمان]دو سوم رای دهندگان ملی شانس رای دادن در این انتخابات را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Since Independence the electorate has been polarized equally between two parties.
[ترجمه گوگل]از زمان استقلال، رای دهندگان به طور مساوی بین دو حزب دو قطبی شده اند
[ترجمه ترگمان]از زمان استقلال رای دهندگان به طور مساوی بین دو حزب قطبی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The rise of a mass electorate forced politicians to try and broaden their appeal.
[ترجمه گوگل]ظهور رای دهندگان توده ای، سیاستمداران را وادار کرد که تلاش کنند و جذابیت خود را گسترش دهند
[ترجمه ترگمان]ظهور رای دهندگان توده ای سیاستمداران را وادار به تلاش و گسترش درخواست خود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They largely misread the mood of the electorate.
[ترجمه گوگل]آنها تا حد زیادی روحیه رای دهندگان را اشتباه می خوانند
[ترجمه ترگمان]آن ها تا حد زیادی وضعیت رای دهندگان را تعبیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Only 70% of the electorate voted in the last election.
[ترجمه گوگل]تنها 70 درصد از رای دهندگان در انتخابات گذشته رای دادند
[ترجمه ترگمان]تنها ۷۰ درصد از رای دهندگان در انتخابات گذشته رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A majority of the electorate oppose the law.
[ترجمه گوگل]اکثریت رای دهندگان مخالف این قانون هستند
[ترجمه ترگمان]اکثریت رای دهندگان با این قانون مخالف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. There is widespread apathy among the electorate.
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی گسترده ای در میان رای دهندگان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در بین رای دهندگان بی عاطفگی گسترده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They've won over a lot of the electorate since she's been leader of the party.
[ترجمه گوگل]از زمانی که او رهبری حزب را برعهده داشته است، آنها بسیاری از رای دهندگان را به دست آورده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها از زمانی که رهبر حزب بوده است، بیش از تعداد زیادی از رای دهندگان را به دست آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید