اسم ( noun )
عبارات: at one's elbow, out at the elbows, rub elbows with
عبارات: at one's elbow, out at the elbows, rub elbows with
• (1) تعریف: the bend or joint between the human upper arm and forearm, or the bony projection at this bend.
• (2) تعریف: a similarly placed joint in other animals.
• (3) تعریف: anything shaped or bent like this joint.
• مشابه: angle
• مشابه: angle
- an elbow in the river
[ترجمه دانیال] آرنج توی رودخانه|
[ترجمه عارف] تا آرنج در رودخانه|
[ترجمه گوگل] یک آرنج در رودخانه[ترجمه ترگمان] یک آرنج در رودخانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- an elbow in a pipe
[ترجمه اصغر عابدی] یک زانویی در لوله|
[ترجمه گوگل] یک آرنج در لوله[ترجمه ترگمان] آرنجش را به چپق کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: elbows, elbowing, elbowed
حالات: elbows, elbowing, elbowed
• (1) تعریف: to push at or away, with or as with one's elbow.
• مشابه: nudge
• مشابه: nudge
- He elbowed me aside and walked past.
[ترجمه عارف] سقامهدای زد و رد شد|
[ترجمه گوگل] آرنجم را کنار زد و از کنارم گذشت[ترجمه ترگمان] او با آرنج به من سقلمه زد و از کنار من گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to make (a way) by pushing in this manner.
- She elbowed her way through the crowd.
[ترجمه گوگل] او با آرنج راه خود را در میان جمعیت طی کرد
[ترجمه ترگمان] از میان جمعیت به او سقلمه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] از میان جمعیت به او سقلمه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to make one's way by shoving others aside with or as with one's elbows.
• مشابه: crowd, muscle
• مشابه: crowd, muscle