eke out

/ˈiːkˈaʊt//iːkaʊt/

معنی: درازتر کردن، افزودن به، اضافه کردن بر، امتداد دادن
معانی دیگر: افزودن به در امد، کسب کردن

جمله های نمونه

1. Many workers can only eke out their redundancy money for about 10 weeks.
[ترجمه یاسر] بسیاری از کارگران تنها می توانند با پول روزانه خود مدت ۱۰ هفته را بسر کنند ( بگذرانند )
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارگران فقط می توانند حدود 10 هفته پول اضافی خود را دریافت کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارگران تنها می توانند پول روزانه خود را به مدت ۱۰ هفته به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They eke out a miserable existence in cardboard shacks.
[ترجمه گوگل]آنها زندگی بدی را در کلبه های مقوایی به دست می آورند
[ترجمه ترگمان]آن ها در کلبه های مقوایی زندگی فلاکت باری به وجود می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. How did Mum manage to eke out the food when we were kids?
[ترجمه Termeh Bertina] وقتی ما بچه بودیم چطوری مامانم جیره بندی کردن ( صرفه جویی کردن ) غذا رو کنترل میکرد؟
|
[ترجمه گوگل]وقتی ما بچه بودیم، مادر چطور توانست غذا را بیرون بیاورد؟
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه بودیم، مامان چه طوری تونس ته غذا رو به هم بز نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They eke out a precarious existence foraging in rubbish dumps.
[ترجمه گوگل]آنها به دنبال یافتن یک موجودیت ناپایدار در زباله دانی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی پر مخاطره را به دنبال آذوقه و انبارهای زباله های خود به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She managed to eke out her student loan till the end of the year.
[ترجمه گوگل]او موفق شد وام دانشجویی خود را تا پایان سال دریافت کند
[ترجمه ترگمان]او توانست وام دانشجویی خود را تا پایان سال تمدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We must try to eke out our water supply.
[ترجمه گوگل]ما باید سعی کنیم آب خود را تامین کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید سعی کنیم منبع آب هامون رو پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They eke out a precarious existence .
[ترجمه گوگل]آنها وجودی پرمخاطره را دنبال می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی precarious را به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sip your drink, don't gulp it. Eke out the little pleasures.
[ترجمه گوگل]نوشیدنی خود را بنوشید، آن را نبلعید لذت های کوچک را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]بخور، بخور از لذت های کوچیک لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I pictured her trying to eke out her money - for I was sure there was not much.
[ترجمه گوگل]من او را در حال تلاش برای بیرون آوردن پول خود تصویر کردم - زیرا مطمئن بودم که پول زیادی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]تصور کردم که سعی دارد پولش را در بیاورد - چون مطمئن بودم چیز زیادی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The elderly eke out a living on pensions averaging from $ 50 to $ 75 monthly.
[ترجمه گوگل]سالمندان با حقوق بازنشستگی به طور متوسط ​​از 50 تا 75 دلار در ماه زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]افراد سالخورده به طور متوسط از ۵۰ تا ۷۵ دلار در ماه زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most of them eke out a living as subsistence farmers.
[ترجمه گوگل]اکثر آنها از طریق کشاورزان امرار معاش می کنند
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها امرار معاش می کنند و امرار معاش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She continued to eke out a living based on the fading memories of her famous plunge.
[ترجمه گوگل]او بر اساس خاطرات محو سقوط معروف خود به امرار معاش ادامه داد
[ترجمه ترگمان]او ادامه داد تا زندگی خود را براساس خاطرات fading که در آن شیرجه زده بود محو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They will do well to eke out a draw.
[ترجمه گوگل]آنها به خوبی کار خواهند کرد که به تساوی دست یابند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای کسب قرعه کشی به خوبی کار خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cliff's family worked in the cotton fields to eke out a meager living.
[ترجمه گوگل]خانواده کلیف در مزارع پنبه کار می‌کردند تا زندگی ناچیزی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]خانواده کلیف در کشتزارهای پنبه کار می کردند تا درآمدی ناچیز به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درازتر کردن (فعل)
eke out

افزودن به (فعل)
plus, eke out

اضافه کردن بر (فعل)
eke out

امتداد دادن (فعل)
stretch, elongate, protract, prolong, prolongate, eke out

انگلیسی به انگلیسی

• achieve with difficulty; make by strenuous and risky means; make up for deficiency; live from day to day

پیشنهاد کاربران

سرهم بندی کردن، گذراندن، سرکردن، پشت سرگذاشتن
to obtain or win something only with difficulty or great effort
به سختی سر کردن
( یک جوری ) سر کردن _ گذراندن شرایط نابسامان
کش دادن
خرج نکردن پول یا درآمد تا جایی که امکان دارد
1 - اضافه کردن به درآمد، جبران کردن کاستی های درآمد، تکمیل درآمد ( ناقص ) 2 - دوام آوردن با درآمد ناقص، با پول بخر و نمیر زندگی کردن، با مشقت زندگی کردن،

بپرس