eke

/ˈiːk//iːk/

معنی: افزودن، جمع کردن، همچنین
معانی دیگر: (با: out) افزودن بر، (با زحمت) زیاد کردن، (زندگی) به سختی گذراندن، (در مصرف ذخیره و غیره) امساک کردن، صرفه جویی کردن، کم گساری کردن، (محلی) افزودن بر، (قدیمی) همچنین، همین طور، اضافه کردن بر

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ekes, eking, eked
(1) تعریف: to obtain or earn (a living or existence) with great effort (usu. fol. by "out').

- It's hard to eke out a living from farming on such dry and rocky land.
[ترجمه گوگل] گذران زندگی از کشاورزی در چنین زمین های خشک و صخره ای سخت است
[ترجمه ترگمان] زندگی کردن از کشاورزی در این سرزمین خشک و صخره ای سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (old-fashioned) to stretch or supplement with effort or care (usu. fol. by "out").
متضاد: squander

- We eked out our supplies by strict rationing.
[ترجمه گوگل] ما با جیره بندی سختگیرانه، منابع خود را تمام کردیم
[ترجمه ترگمان] ما آذوقه و آذوقه خود را از دست دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to eke out his meager pay, he turned to writing stories
برای افزودن بر درآمد ناچیز خود به داستان نویسی روی آورد.

2. they tried to eke out their sugar supply by strict rationing
آنها سعی کردند با سهمیه بندی شدید،در مصرف شکر صرفه جویی کنند.

3. Many workers can only eke out their redundancy money for about 10 weeks.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارگران فقط می توانند حدود 10 هفته پول اضافی خود را دریافت کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارگران تنها می توانند پول روزانه خود را به مدت ۱۰ هفته به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They eke out a miserable existence in cardboard shacks.
[ترجمه گوگل]آنها زندگی بدی را در کلبه های مقوایی به دست می آورند
[ترجمه ترگمان]آن ها در کلبه های مقوایی زندگی فلاکت باری به وجود می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They had to eke out a living on a tiny income.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند با درآمد ناچیزی امرار معاش کنند
[ترجمه ترگمان]باید با درآمد کوچکی زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How did Mum manage to eke out the food when we were kids?
[ترجمه گوگل]وقتی ما بچه بودیم، مادر چطور توانست غذا را بیرون بیاورد؟
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه بودیم، مامان چه طوری تونس ته غذا رو به هم بز نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They eke out a precarious existence foraging in rubbish dumps.
[ترجمه گوگل]آنها به دنبال یافتن یک موجودیت ناپایدار در زباله دانی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی پر مخاطره را به دنبال آذوقه و انبارهای زباله های خود به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We must try to eke out our water supply.
[ترجمه گوگل]ما باید سعی کنیم آب خود را تامین کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید سعی کنیم منبع آب هامون رو پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They eke out a precarious existence .
[ترجمه گوگل]آنها وجودی پرمخاطره را دنبال می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی precarious را به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sip your drink, don't gulp it. Eke out the little pleasures.
[ترجمه گوگل]نوشیدنی خود را بنوشید، آن را نبلعید لذت های کوچک را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]بخور، بخور از لذت های کوچیک لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I pictured her trying to eke out her money - for I was sure there was not much.
[ترجمه گوگل]من او را در حال تلاش برای بیرون آوردن پول خود تصویر کردم - زیرا مطمئن بودم که پول زیادی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]تصور کردم که سعی دارد پولش را در بیاورد - چون مطمئن بودم چیز زیادی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The elderly eke out a living on pensions averaging from $ 50 to $ 75 monthly.
[ترجمه گوگل]سالمندان با حقوق بازنشستگی به طور متوسط ​​از 50 تا 75 دلار در ماه زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]افراد سالخورده به طور متوسط از ۵۰ تا ۷۵ دلار در ماه زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most of them eke out a living as subsistence farmers.
[ترجمه گوگل]اکثر آنها از طریق کشاورزان امرار معاش می کنند
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها امرار معاش می کنند و امرار معاش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She continued to eke out a living based on the fading memories of her famous plunge.
[ترجمه گوگل]او بر اساس خاطرات محو سقوط معروف خود به امرار معاش ادامه داد
[ترجمه ترگمان]او ادامه داد تا زندگی خود را براساس خاطرات fading که در آن شیرجه زده بود محو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They will do well to eke out a draw.
[ترجمه گوگل]آنها به خوبی کار خواهند کرد که به تساوی دست یابند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای کسب قرعه کشی به خوبی کار خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

افزودن (فعل)
inset, increase, adjoin, add, enhance, augment, append, eke, subjoin, aggrandize, amplify, put on, imp, preponderate, redouble

جمع کردن (فعل)
gross, total, add, collect, stack up, aggregate, eke, roll up, gather, tot, sum, call up, agglomerate, convene, flock, cluster, floc, furl, constrict, purse, immobilize

همچنین (قید)
eke, also, too, as well as

انگلیسی به انگلیسی

• enlarge (archaic)
see phrasal verb eke out .
if you eke something out, you make your supply of it last as long as possible.
if you eke out a living, you manage to survive with very little money.

پیشنهاد کاربران

گسترده کردن ، توسعه، رشد، تکثیر، ترفیع دادن، توانگر کردن، تکثیر کردن، توسعه دادن، افزودن، زیاد کردن
با سیلی روی خود را سرخ نگه داشتن
( پول، مخارج زندگی ) به سختی درآوردن
( دستاورد ) به سختی به دست آوردن

بپرس