ejection

/ɪˈdʒekʃn̩//ɪˈdʒekʃn̩/

معنی: طرد، پس زنی، اخراج، بیرون رانی
معانی دیگر: اخراج

جمله های نمونه

1. The ejection came after Joyner questioned a strike call.
[ترجمه گوگل]این اخراج پس از آن صورت گرفت که جوینر یک تماس اعتصابی را زیر سوال برد
[ترجمه ترگمان]پس از آن، پس از آن، پس از آن که صدای زنگ زدن به گوش رسید، بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But the ejection of grains by bombardment will not be even on a surface such as that shown in Fig. 1
[ترجمه گوگل]اما بیرون ریختن دانه ها با بمباران حتی روی سطحی مانند آنچه در شکل 1 نشان داده شده است، نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]اما the دانه از سوی بمباران حتی در سطحی از آنچه در شکل ۱ نشان داده شده، نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Patients with left ventricular ejection fraction greater than 30% and no inducible ventricular arrhythmia comprise a heterogeneous group.
[ترجمه گوگل]بیماران با کسر جهشی بطن چپ بیشتر از 30٪ و بدون آریتمی بطنی القایی، یک گروه ناهمگن را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]بیماران دارای بخش left ventricular بیشتر از ۳۰ درصد و نه inducible ventricular، یک گروه ناهمگون را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mean left ventricular ejection fraction was 46%.
[ترجمه گوگل]میانگین کسر جهشی بطن چپ 46٪ بود
[ترجمه ترگمان]میانگین fraction left ejection ۴۶ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ken Livingstone's ejection from the executive was merely the most public manifestation of a profound shift in Labour's internal ecology.
[ترجمه گوگل]اخراج کن لیوینگستون از مدیریت صرفاً عمومی ترین تجلی تغییر عمیق در بوم شناسی داخلی حزب کارگر بود
[ترجمه ترگمان]نظر کن لیوینگستون از قوه مجریه تنها تجلی عمومی یک تغییر عمیق در اکولوژی داخلی حزب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Why that change from symmetrical expansion to uneven ejection took place is a mystery, Bond said.
[ترجمه گوگل]باند گفت که چرا این تغییر از انبساط متقارن به بیرون راندن ناهموار اتفاق افتاد یک راز است
[ترجمه ترگمان]باند گفت: چرا این تغییر از توسعه متقارن به ejection نابرابر رخ داده است، یک راز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Radionuclide left-ventricular ejection fraction was 18%.
[ترجمه گوگل]کسر جهشی بطن چپ رادیونوکلئید 18 درصد بود
[ترجمه ترگمان]بخش ejection left - ۱۸ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results Basal ejection fraction and cardiac index were normal in four groups.
[ترجمه گوگل]نتایج کسر جهشی پایه و شاخص قلبی در چهار گروه نرمال بود
[ترجمه ترگمان]نتایج بخش ejection Basal و شاخص قلبی در چهار گروه نرمال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pop-up birds would be left ejection trajectory, reference angle and intensity adjustment.
[ترجمه گوگل]پرنده‌های پاپ‌آپ می‌توانند مسیر پرتاب، زاویه مرجع و تنظیم شدت را ترک کنند
[ترجمه ترگمان]پرنده های پاپ خط سیر، زاویه مرجع و تنظیم شدت را ترک خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A brief history and development for ejection seat is introduced.
[ترجمه گوگل]تاریخچه و توسعه مختصری برای صندلی پرتابی معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]تاریخ مختصر و توسعه برای کرسی ejection معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Left ventricular ejection fraction(EF) and fractional shortening(FS) were measured on the M-mode echocardiogram at parasternal long axis view.
[ترجمه گوگل]کسر جهشی بطن چپ (EF) و کوتاه شدن کسری (FS) در اکوکاردیوگرام حالت M در نمای محور بلند پاراسترنال اندازه‌گیری شد
[ترجمه ترگمان]fraction بطن چپ (EF)و کوتاه شدن کسری (FS)بر روی مدار M - مود در دیدگاه محور طولی اندازه گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In 200 Chinese first aviation ejection lifesaving phantom was researched successfully.
[ترجمه گوگل]در 200 اولین فانتوم نجات اجکت هواپیمای چینی با موفقیت مورد تحقیق قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۰ میلادی، اولین فانتوم aviation چینی به طور موفقیت آمیز مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ejection mechanism used pin ejector to pull the plastic parts out with move slanting slide simultaneously leaving circular arc concave position. The ejection mechanism is simple and practical.
[ترجمه گوگل]مکانیزم پرتاب از اجکتور پین برای بیرون کشیدن قطعات پلاستیکی با اسلاید شیب دار حرکتی استفاده می کرد و همزمان از موقعیت مقعر قوس دایره ای خارج می شد مکانیسم تخلیه ساده و کاربردی است
[ترجمه ترگمان]مکانیزم ejection برای کشیدن قسمت های پلاستیکی با حرکت مورب با حرکت مورب به طور همزمان از موقعیت مقعر قوس دار استفاده می کند مکانیزم ejection ساده و عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Here will be a double ejection for forward and receding.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک جهش مضاعف برای جلو و عقب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در اینجا a برای جلو و دور شدن وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Results Local pressure ejection of glutamate induced depolarizing responses with decrease of input resistance, concentration- and membrane potential-dependent properties in 12 SON neurons.
[ترجمه گوگل]ResultsLocal جهش فشار گلوتامات ناشی از پاسخ دپلاریزاسیون با کاهش مقاومت ورودی، غلظت و خواص وابسته به پتانسیل غشا در 12 نورون SON
[ترجمه ترگمان]نتایج فشار محلی ناشی از گلوتامات، واکنش های depolarizing را با کاهش مقاومت ظاهری، خواص وابسته به پتانسیل غشا در ۱۲ سلول پسر القا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرد (اسم)
ablation, rejection, depilation, ostracism, banishing, exorcism, elimination, ejection, excommunication, ejectment, epilation, freeing, resection

پس زنی (اسم)
recess, backlash, ejection, rebuttal, repercussion, repulse, backstroke, kick, translocation

اخراج (اسم)
ejection, banishment, deportation, expulsion, dismissal, eviction, exclusion, boot, ouster, deposal, extrusion, rustication

بیرون رانی (اسم)
ejection

تخصصی

[شیمی] بیرون اندازی، اخراج
[ریاضیات] اخراج، دفع، پس زنی، بیرون پاشی، پراندن، بیرون انداختن قطعه، بیرون رانی

انگلیسی به انگلیسی

• expulsion, throwing out; emission, discharge (of saliva)

پیشنهاد کاربران

در پزشکی
به خروج خون از بطن به شریان در مرحله سیستول بطنی میگوییم
ejection ( علوم نظامی )
واژه مصوب: پرانش 1
تعریف: پرتاب خلبان به بیرون از هواپیما با استفاده از صندلی پران

بپرس