1. they eject every drunken customer
همه ی مشتریان مست را بیرون می کنند.
2. to eject saliva from the mouth
از دهان تف انداختن
3. Officials used guard dogs to eject the protesters.
[ترجمه گوگل]مقامات از سگ های نگهبان برای بیرون راندن معترضان استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات از سگ های نگهبان برای بیرون دادن معترضان استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He tried to eject the spent cartridge and reload.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد کارتریج مصرف شده را بیرون بیاورد و دوباره بارگیری کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد the را بیرون بکشد و آن را پر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Some ants eject formic acid when irritated.
[ترجمه گوگل]برخی از مورچه ها هنگام تحریک، اسید فرمیک را خارج می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از مورچه ها formic اسید را در زمانی که عصبانی می شوند، بیرون می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The pilot managed to eject moments before the plane crashed.
[ترجمه گوگل]خلبان لحظاتی قبل از سقوط هواپیما موفق به ایجکت شد
[ترجمه ترگمان]خلبان موفق به بیرون دادن لحظاتی قبل از سقوط هواپیما شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Cosmic-rays can also eject atoms, ions and electrons from matter in the magnetosphere.
[ترجمه گوگل]پرتوهای کیهانی همچنین میتوانند اتمها، یونها و الکترونها را از ماده موجود در مگنتوسفر خارج کنند
[ترجمه ترگمان]اشعه های کیهانی هم چنین می توانند اتم ها، یون ها و الکترون ها را از ماده در the بیرون کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Some then become undertakers and eject the dead, while others venture out as hunters.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها متخلف میشوند و مردهها را بیرون میکنند، در حالی که برخی دیگر به عنوان شکارچی به بیرون میروند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها به عنوان شکارچی در حال بیرون دادن اجساد هستند در حالی که برخی دیگر به عنوان شکارچی به کار خود ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Then Macintosh would prompt you to eject Fred and insert Fred Redux.
[ترجمه گوگل]سپس مکینتاش از شما می خواهد که فرد را خارج کرده و Fred Redux را وارد کنید
[ترجمه ترگمان]آن وقت این مک نر شما را فورا بیرون خواهد کشید تا فرد را آزاد کنید و فرد Redux را آزاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Press the stop button again to eject the tape.
[ترجمه گوگل]دوباره دکمه توقف را فشار دهید تا نوار خارج شود
[ترجمه ترگمان]دکمه توقف دوباره برای بیرون دادن نوار را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Did you see me eject anybody?
[ترجمه گوگل]دیدی من کسی رو بیرون کردم؟
[ترجمه ترگمان]دیدی من کسی رو از بیرون انداختن بیرون؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But impact events can eject rock chips to great distances from their point of origin.
[ترجمه گوگل]اما رویدادهای برخوردی میتوانند تراشههای سنگ را به فواصل بسیار دور از نقطه مبدا خود پرتاب کنند
[ترجمه ترگمان]اما رویداده ای تاثیر می توانند تراشه های راک را به فواصل دور از نقطه مبدا خود بیرون دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I scrambled up and reached for the eject button on the cassette deck.
[ترجمه گوگل]به هم خوردم و به سمت دکمه بیرون انداختن روی عرشه کاست دست بردم
[ترجمه ترگمان]بالا و پایین رفتم تا دکمه خروج را روی عرشه پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They tried to eject him from the podium.
[ترجمه گوگل]سعی کردند او را از تریبون بیرون کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند او را از روی سکو بیرون کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید