انجام دادن چیزی به همه روش های ممکن یا کامل بودن چیزی در بررسی همه جنبه ها
بررسی چیزی از هر زاویه یا کامل و جامع بودن در انجام کاری.
... [مشاهده متن کامل]
اغلب برای تأکید بر کامل بودن و جامع بودن در یک وظیفه یا بررسی
مترادف: Thoroughly, comprehensively, exhaustively
متضاد: Superficially, partially, incompletely
مثال؛