1. You need to be an egotist to succeed in politics.
[ترجمه Sherri] برای موفقیت در سیاست باید خودخواه باشید
|
[ترجمه گوگل]برای موفقیت در سیاست باید خودخواه باشید [ترجمه ترگمان]شما باید برای موفقیت در سیاست an باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Give any young egotist two shots of dope and an automatic and he will hold up the government mint.
[ترجمه گوگل]به هر جوان خودخواه دو شات دوپینگ و خودکار بدهید و او ضرابخانه دولتی را نگه می دارد [ترجمه ترگمان]هر جوان egotist دو تیر مواد مخدر و اتوماتیک به او بدهید و او هم ضرابخانه دولتی را نگه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Egotist, n. A person of low taste, more interested in himself than in me. Ambrose Bierce
[ترجمه گوگل]خودخواه، n یک آدم کم ذوق، بیشتر به خودش علاقه دارد تا من آمبروز بیرس [ترجمه ترگمان]یک نفر که ذوق و سلیقه کمتری داشت، بیشتر به خودش علاقه مند بود تا در من امبروس Bierce [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I think you mean egotist, " Tom said. " If you study my project, it might edify your mind. That assumes that you're still educable . "
[ترجمه گوگل]تام گفت، فکر می کنم منظور شما خودخواه است اگر پروژه من را مطالعه کنید، ممکن است ذهن شما را تقویت کند این فرض را بر این می گذارد که شما هنوز آموزش پذیر هستید " [ترجمه ترگمان]تام گفت: \" فکر می کنم منظورتان egotist است اگر پروژه مرا مطالعه کنید، ممکن است ذهن شما را تحت تاثیر قرار دهد این فرض بر این است که شما هنوز educable \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But on account of her "egotist experience", her feminine self-consciousness was filled with "pessimistic" and gloomy color, which greatly influenced the transcendence of herself.
[ترجمه گوگل]اما به دلیل "تجربه خودگرایانه" او، خودآگاهی زنانه او مملو از رنگ "بدبینانه" و تیره بود که تأثیر زیادی بر تعالی خود داشت [ترجمه ترگمان]اما در مورد \"تجربه egotist\" او، خودآگاهی زنانه او پر از \"بدبینانه\" و \"بدبینی\" بود که تا حد زیادی بر برتری خود تاثیر می گذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Egotist: A person of low taste, more interested in himself than in me.
[ترجمه گوگل]خودخواه: فردی کم ذوق، بیشتر به خودش علاقه دارد تا من [ترجمه ترگمان]آدمی با ذوق و سلیقه، بیشتر به خودش علاقه مند است تا به من [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Marian is such an egotist that she talks about herself all the time.
[ترجمه گوگل]ماریان آنقدر خودخواه است که مدام در مورد خودش صحبت می کند [ترجمه ترگمان]ماریان خیلی خودخواه است که همیشه در مورد خودش حرف می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. My crime is that I was an egotist.
[ترجمه گوگل]جرم من این است که خودخواه بودم [ترجمه ترگمان]جرم من این است که من یک فرد خودخواه بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I dont think Im such an egotist, I just happen to enjoy my company.
[ترجمه گوگل]فکر نمیکنم آنقدر خودخواه باشم، اتفاقاً از شرکتم لذت میبرم [ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم من از مصاحبت با خودم لذت می بردم، اما از مصاحبت با او لذت می بردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. An egotist loves himself for the most superficial of reasons, while a self-respecting person takes pride in qualities of character that he or she has worked hard to develop.
[ترجمه گوگل]یک خودخواه به سطحی ترین دلایل خود را دوست دارد، در حالی که فردی که به خود احترام می گذارد به ویژگی های شخصیتی که برای رشد آنها سخت تلاش کرده است افتخار می کند [ترجمه ترگمان]An به دلایل سطحی خود را دوست دارد، در حالی که یک فرد با احترام به کیفیات شخصیتی که او برای توسعه سخت تلاش کرده است، غرور را به خود جلب می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Pascoe thought, only a real performer would bother with a grace-note like that; only a real egotist.
[ترجمه گوگل]پاسکو فکر میکرد، فقط یک مجری واقعی میتواند با چنین نتهایی زحمت بکشد فقط یک خودخواه واقعی [ترجمه ترگمان]فقط یک هنرمند واقعی خودش را به دردسر می انداخت، فقط یک هنرمند واقعی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Any man that thinks civilization had advanced is an egotist.
[ترجمه گوگل]هر انسانی که فکر می کند تمدن پیشرفت کرده است خودخواه است [ترجمه ترگمان]هر مردی که فکر می کند تمدن، جورج ملیس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. That's how I came to know a few things it might have been easier not to know, stories that did nothing for my peace of mind, the kind of news an egotist should always take care to avoid.
[ترجمه گوگل]اینگونه بود که چند چیز را فهمیدم که شاید ندانستن آنها راحت تر بود، داستان هایی که هیچ کمکی به آرامش خاطر من نکردند، از آن نوع اخباری که یک خودخواه همیشه باید مراقب باشد که از آن اجتناب کند [ترجمه ترگمان]این بود که من چند تا از چیزهایی را که شاید بهتر از این نبود که بدانم، داستان هایی که برای آرامش ذهن من اهمیتی نداشت، این نوع خبری که جورج همیشه باید از آن اجتناب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Drouet had ability in this line himself when the game was worth the candle, but he was too much the egotist to reach the polish which Hurstwood possessed.
[ترجمه گوگل]زمانی که بازی ارزش شمع را داشت، دروئت خودش در این خط توانایی داشت، اما او آنقدر خودخواه بود که نتوانست به جلی که هرستوود در اختیار داشت، برسد [ترجمه ترگمان]وقتی که این بازی به زحمتش می ارزید، Drouet توانایی داشت که به برق شمع برسد، اما نیازی نداشت که به لهستانی که صاحب آن بود دسترسی پیدا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
خود پرست (اسم)
egoist, egotist
انگلیسی به انگلیسی
• person who is overly preoccupied with himself and his needs, self-centered person, selfish person an egotist is a person who acts selfishly and believes that he or she is more important than other people.