1. Egomania can be such a bore.
[ترجمه گوگل]Egomania می تواند چنین خسته کننده باشد
[ترجمه ترگمان] Egomania \"میتونه خیلی خسته کننده باشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. But his egomania was largely justified.
[ترجمه گوگل]اما خودمانی او تا حد زیادی موجه بود
[ترجمه ترگمان]اما egomania تا حد زیادی موجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You should marry me at the outset such good woman perhaps is right, but I marry you such egomania is a fault absolutely!
[ترجمه گوگل]شما باید در همان ابتدا با من ازدواج کنید، شاید چنین زن خوبی درست باشد، اما من با شما ازدواج می کنم چنین خودمانی مطلقاً عیب است!
[ترجمه ترگمان]تو باید با من در آغاز آغاز ازدواج با من ازدواج کنی، شاید حق با تو باشد، اما من با تو ازدواج می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Europe's powers would have fought over their differences without Napoleon. But the scale and ferocity of conflict was due in large part to the emperor's "aggression, egomania and lust for power".
[ترجمه گوگل]قدرت های اروپایی بدون ناپلئون بر سر اختلافات خود می جنگیدند اما گستردگی و وحشیانه درگیری تا حد زیادی به دلیل "تجاوز، خودخواهی و شهوت قدرت" امپراتور بود
[ترجمه ترگمان]قدرت های اروپا بدون ناپلئون بر سر اختلافات خود می جنگیدند اما مقیاس و درنده خویی این درگیری ها تا حد زیادی به \"پرخاش، egomania و شهوت قدرت\" امپراطور وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Worse still, I was never able to distinguish his optimism from plain egomania; I would not have been surprised to hear him announce that he had invented a better tree.
[ترجمه گوگل]بدتر از آن، من هرگز نتوانستم خوش بینی او را از خودمانی ساده تشخیص دهم تعجب نمی کردم اگر او اعلام کند که درخت بهتری اختراع کرده است
[ترجمه ترگمان]بدتر از آن، من هرگز نمی توانستم بینی خود را از plain آشکار تشخیص دهم؛ از اینکه او اعلام کرده بود که یک درخت بهتر اختراع کرده است، تعجب نمی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید