1. Babies are entirely egocentric, concerned only with when they will next be fed.
[ترجمه گوگل]نوزادان کاملاً خودمحور هستند و فقط به این فکر می کنند که بعداً کی تغذیه خواهند شد
[ترجمه ترگمان]نوزادان به طور کامل خود محور هستند، تنها نگران زمانی هستند که به آن ها غذا داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was egocentric, a man of impulse who expected those around him to serve him.
[ترجمه گوگل]او خود محور بود، مردی با انگیزه که انتظار داشت اطرافیانش به او خدمت کنند
[ترجمه ترگمان]او خود مغرور بود، مردی که انتظار داشت کسانی که در اطراف او هستند به او خدمت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I thought it was forgivable, egocentric but forgivable.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم که قابل بخشش است، خود محور اما قابل بخشش
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم قابل بخشایش است، بلکه قابل بخشایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We have already seen that egocentric speech prevalent early in the preoperational stage has social aspects.
[ترجمه گوگل]قبلاً دیدهایم که گفتار خود محوری که در اوایل مرحله پیش از عملیات رایج است، جنبههای اجتماعی دارد
[ترجمه ترگمان]ما قبلا شاهد بوده ایم که گفتار خود محور که در اوایل مرحله preoperational رایج بود دارای جنبه های اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Older children are less egocentric than younger ones, and more willing to accept other people's ideas.
[ترجمه گوگل]بچههای بزرگتر نسبت به بچههای کوچکتر خودمحورتر هستند و تمایل بیشتری به پذیرش عقاید دیگران دارند
[ترجمه ترگمان]کودکان بزرگ تر نسبت به افراد جوان تر خود محور هستند و تمایل بیشتری به پذیرش ایده های دیگران دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Young children's egocentric behaviour is assimilation since they are incapable of seeing anything except from their own point of view.
[ترجمه گوگل]رفتار خودمحورانه کودکان خردسال همانندسازی است زیرا آنها قادر به دیدن چیزی نیستند مگر از دیدگاه خود
[ترجمه ترگمان]رفتار خود محور کودکان هم گون است چون آن ها قادر به دیدن چیزی جز از دیدگاه خود نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Sometimes charming, he could also be egocentric to the point of megalomania.
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات جذاب، میتواند تا حد غولآلودگی هم خود محور باشد
[ترجمه ترگمان]گاه فریبنده، خود نیز خود را به نقطه of می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The adolescent is emboldened with an egocentric belief in the omnipotence of logical thought.
[ترجمه گوگل]نوجوان با باور خود محوری به قدرت مطلق تفکر منطقی جسور می شود
[ترجمه ترگمان]نوجوانی با اعتقاد خود محور به قدرت مطلق تفکر منطقی، جسور شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The sensorimotor child is initially egocentric in that he lacks differentiation between the self as an object and other objects.
[ترجمه گوگل]کودک حسی-حرکتی در ابتدا خود محور است زیرا بین خود به عنوان یک شی و سایر اشیاء تمایز قائل نیست
[ترجمه ترگمان]خود کودک sensorimotor در ابتدا بر این باور است که تمایز بین خود به عنوان یک جسم و اشیا دیگر را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was indicative of Franco's childishly egocentric view of politics that he now chose to ignore Allied overtures.
[ترجمه گوگل]این نشاندهنده دیدگاه خود محورانه کودکانه فرانکو از سیاست بود که او اکنون تصمیم گرفت که پیشنهادات متفقین را نادیده بگیرد
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده دیدگاه egocentric childishly از سیاست بود که او اکنون تصمیم گرفت پیشنهادهای متفقین را نادیده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Still, the egocentric child typically lacks any appreciation or knowledge of the game from a social point of view.
[ترجمه گوگل]با این حال، کودک خودمحور به طور معمول فاقد هر گونه قدردانی یا دانشی از بازی از نقطه نظر اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، کودک خود محور معمولا فاقد هر گونه قدردانی و یا دانش از بازی از نقطه نظر اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But some accidents happen because of their egocentric tendency to think of themselves as invulnerable.
[ترجمه گوگل]اما برخی از تصادفات به دلیل تمایل خود محورانه آنها به اینکه خود را آسیب ناپذیر می پندارند اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]اما برخی از حوادث به دلیل تمایل خود محور خود برای فکر کردن به خود به عنوان invulnerable رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Fox plays an egocentric movie star.
[ترجمه گوگل]فاکس نقش یک ستاره سینمای خودمحور را بازی می کند
[ترجمه ترگمان]فاکس یک ستاره فیلم محور را بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Others, like dreams of fame or wealth, are egocentric.
[ترجمه گوگل]دیگران، مانند رویاهای شهرت یا ثروت، خود محور هستند
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر، مانند رویاهای افتخار یا ثروت، خود محور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She is an egocentric, angry, combative woman spoiling for a fight.
[ترجمه گوگل]او یک زن خود محور، عصبانی و مبارز است که برای یک دعوا خراب می شود
[ترجمه ترگمان]او یک خودخواه، عصبانی، و زن است که برای جنگ خراب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید