ego trip


(خودمانی - سفر یا عملی که صرفا برای ارضای خود انجام شود) خودپرواری، تسلیم به هوای نفس

جمله های نمونه

1. Their singer's on a real ego trip.
[ترجمه گوگل]خواننده آنها در یک سفر واقعی است
[ترجمه ترگمان]خواننده آن ها در سفر با عزت نفس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To possess power is the ultimate ego trip for most people.
[ترجمه گوگل]برای بیشتر مردم داشتن قدرت، بهترین سفر نفسانی است
[ترجمه ترگمان]داشتن قدرت، سفر نهایی به نفس بیشتر مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Atlanta is on a massive ego trip, mixed with a congenital inferiority complex that makes Atlantans overly eager to impress others.
[ترجمه گوگل]آتلانتا در حال سفری عظیم است که با یک عقده حقارت مادرزادی آمیخته شده است که باعث می شود آتلانتاها بیش از حد مشتاق تحت تاثیر قرار دادن دیگران باشند
[ترجمه ترگمان]آتلانتا در سفر پر غرور است و با یک عقده حقارت بزرگ مخلوط شده است که باعث می شود بیش از حد مشتاق تحت تاثیر قرار دادن دیگران باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The chance of an ego trip, to add to all the ones I've already made?
[ترجمه گوگل]شانس یک سفر نفسانی، برای اضافه کردن به همه آنهایی که قبلا ساخته ام؟
[ترجمه ترگمان]شانس سفر با نفس، اضافه کردن به تمام آن هایی که قبلا انجام داده ام؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My aggressive five-year ego trip along the path of separatism was over.
[ترجمه گوگل]سفر تهاجمی پنج ساله من در مسیر جدایی طلبی به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]سفر پنج ساله aggressive در امتداد مسیر جدایی طلبان به پایان رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To possess power is the ultimate ego trip for many people.
[ترجمه گوگل]داشتن قدرت برای بسیاری از مردم بهترین سفر نفسانی است
[ترجمه ترگمان]داشتن قدرت، سفر نهایی به نفس برای بسیاری از مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She has been on an ego trip since she sang on television.
[ترجمه گوگل]او از زمانی که در تلویزیون آواز خوانده بود در یک سفر نفسانی بوده است
[ترجمه ترگمان]او از زمانی که در تلویزیون آواز می خواند، در سفر خود بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Drop jealousy and love wells up. Jealousy means that I am the owner. It is an ego trip, and wherever there is ego there is poison, and the poison kills the very source of love. One has to become aware of just these few things and discard them and one's life becomes a lotus of love. And then there is no need to go in any search of god, god will come in search of you. This is my observation, that god always comes seeking the true seeker. Whenever the disciple is ready the master appears. Osho
[ترجمه گوگل]حسادت را رها کن و عشق موج می زند حسادت یعنی من مالک هستم این یک سفر نفسانی است و هر جا که نفس باشد زهر وجود دارد و زهر منبع عشق را می کشد آدم باید فقط از همین چند چیز آگاه شود و آنها را کنار بگذارد و زندگی اش تبدیل به نیلوفر عشق شود و دیگر نیازی به جستجوی خدا نیست، خدا در جستجوی تو خواهد آمد این مشاهدۀ من است که خدا همیشه به دنبال سالک واقعی می آید هر وقت شاگرد آماده باشد استاد ظاهر می شود اوشو
[ترجمه ترگمان]حسادت را کم کنید و به چاه های عشقی خود نزدیک شوید حسادت یعنی من مالک آن هستم این یک سفر ازخودراضی است، و هر جا که نفس هست، سم هست، و زهر منبع عشق را می کشد انسان باید از این چند چیز آگاه شود و آن ها را رها کند و زندگی یک فرد به شکل نیلوفر عشق تبدیل شود و آن وقت نیازی به جست و جوی خدا وجود ندارد، خدا به دنبال شما خواهد آمد این مشاهدات من است، که خدا همیشه به دنبال جوینده واقعی می گردد هر وقت که شاگرد حاضر شود، استاد به نظر می رسد Osho
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A wine cellar is a sanctuary, a museum, a larder or an ego trip.
[ترجمه گوگل]انبار شراب یک پناهگاه، یک موزه، یک انبار یا یک سفر نفسانی است
[ترجمه ترگمان]یک سرداب شراب یک پناه گاه است، یک موزه، یک گنجه یا یک سفر تفریحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I established my tuitional plan of this course in three divisions that included "introspection of ego trip", "human and society" and active weltanschauung.
[ترجمه گوگل]من برنامه آموزشی خود را در این دوره در سه بخش تنظیم کردم که شامل "درون نگری سفر من"، "انسان و جامعه" و weltanschauung فعال بود
[ترجمه ترگمان]من برنامه tuitional را در سه بخش ایجاد کردم که شامل \"درون نگری\" سفر نفس \"،\" انسان و جامعه \" و weltanschauung فعال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's not like I'm on any kind of a personal ego trip.
[ترجمه گوگل]اینطور نیست که من در یک سفر شخصی شخصی هستم
[ترجمه ترگمان]مثل این نیست که من توی یک سفر نفس شخصی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's just acting out the secret agent portion of his ego trip.
[ترجمه گوگل]او فقط نقش مامور مخفی سفر خود را به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]اون فقط بخش امنیتی سفر his رو اجرا می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Any corporate chairman appears in his company's ads has got to be on an ego trip.
[ترجمه گوگل]هر رئیس شرکتی که در تبلیغات شرکتش ظاهر می‌شود، باید در یک سفر شخصی باشد
[ترجمه ترگمان]هر رئیس شرکت در تبلیغات شرکت به نظر می رسد که باید در سفر خود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• an ego trip is an action or a series of actions that someone does for their own satisfaction and enjoyment, often one that shows that they think they are more important than other people.

پیشنهاد کاربران

خودنمایی - جلوه فروشی
خودبینی
خود بزرگ بینی
خودپسندی

بپرس