🔸 معادل فارسی:
کنترل غرور / مهار نفس / فروتنی در رفتار
در زبان محاوره ای:
غرورش رو کنترل کرده / خودشو نگه داشته / اهل باد کردن نیست / نفسش رو مهار کرده
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – تحسین آمیز ) :
... [مشاهده متن کامل]
توصیف فردی که با وجود موفقیت یا توانایی، دچار غرور یا خودبزرگ بینی نمی شه و رفتارش متواضعانه باقی می مونه.
مثال: Despite his fame, he keeps his ego in check.
با وجود شهرتش، غرورش رو کنترل می کنه.
2. ( اخلاقی – روان شناختی ) :
اشاره به توانایی فرد در مهار تمایلات خودمحورانه یا خودستایانه، به ویژه در موقعیت های قدرت یا موفقیت.
مثال: Leaders with their ego in check earn more respect.
رهبرهایی که نفسشون رو مهار می کنن، احترام بیشتری کسب می کنن.
3. ( فرهنگی – اجتماعی ) :
در فرهنگ های حرفه ای یا معنوی، ego in check نشانه ی بلوغ، فروتنی و تعادل شخصیتی تلقی می شه.
مثال: She’s brilliant and humble—her ego is always in check.
هم باهوشه هم فروتن—غرورش همیشه تحت کنترله.
🔸 مترادف ها:
humble – modest – grounded – self - aware – ego - free – down - to - earth
کنترل غرور / مهار نفس / فروتنی در رفتار
در زبان محاوره ای:
غرورش رو کنترل کرده / خودشو نگه داشته / اهل باد کردن نیست / نفسش رو مهار کرده
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – تحسین آمیز ) :
... [مشاهده متن کامل]
توصیف فردی که با وجود موفقیت یا توانایی، دچار غرور یا خودبزرگ بینی نمی شه و رفتارش متواضعانه باقی می مونه.
مثال: Despite his fame, he keeps his ego in check.
با وجود شهرتش، غرورش رو کنترل می کنه.
2. ( اخلاقی – روان شناختی ) :
اشاره به توانایی فرد در مهار تمایلات خودمحورانه یا خودستایانه، به ویژه در موقعیت های قدرت یا موفقیت.
مثال: Leaders with their ego in check earn more respect.
رهبرهایی که نفسشون رو مهار می کنن، احترام بیشتری کسب می کنن.
3. ( فرهنگی – اجتماعی ) :
در فرهنگ های حرفه ای یا معنوی، ego in check نشانه ی بلوغ، فروتنی و تعادل شخصیتی تلقی می شه.
مثال: She’s brilliant and humble—her ego is always in check.
هم باهوشه هم فروتن—غرورش همیشه تحت کنترله.
🔸 مترادف ها: