eggshell

/ˈegˌʃel//ˈeɡʃel/

معنی: پوست تخم مرغ، نازک، ترد
معانی دیگر: (مانند پوست تخم مرغ) نازک و شکننده، پوست تخم مرغ مانند، پوست تخم مرغی، پوسته مانند، پوسته ی تخم مرغ (یا تخم سایر جانداران)، پوست تخم مره، پوست تخم، مانندپوست تخم مره، نازک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the thin covering that encloses a bird's egg.

(2) تعریف: a pale yellowish white color.
مشابه: neutral
صفت ( adjective )
• : تعریف: resembling the shell of an egg in some characteristic such as color, brittleness, or dull finish.

جمله های نمونه

1. eggshell china
(ظرف) چینی پوست تخم مرغی

2. Over time, the protein in the eggshell breaks down into its constituent amino acids.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، پروتئین موجود در پوسته تخم مرغ به اسیدهای آمینه تشکیل دهنده آن تجزیه می شود
[ترجمه ترگمان]در طول زمان، پروتیین در پوسته تخم مرغ به اسیده ای آمینه constituent تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the ashes were bits of broken eggshell.
[ترجمه گوگل]در خاکستر تکه هایی از پوسته تخم مرغ شکسته بود
[ترجمه ترگمان]در خاکستر قسمت هایی از پوست تخم مرغ شکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The glass shattered like an eggshell, and blew away.
[ترجمه گوگل]شیشه مثل پوسته تخم مرغ شکسته شد و دور شد
[ترجمه ترگمان]شیشه مانند تخم مرغی تخم مرغ خرد شد و فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The old woman was frail as eggshell and blind.
[ترجمه گوگل]پیرزن مثل پوست تخم مرغ ضعیف و نابینا بود
[ترجمه ترگمان]پیرزن لاغر و کور و کور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Prime with two to three coats of eggshell, thinning down the first one with white spirit to avoid ridges.
[ترجمه گوگل]با دو تا سه لایه پوسته تخم مرغ، لایه اول را با روح سفید نازک کنید تا از برجستگی جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر با دو نفر به سه عدد تخم مرغ پوست تخم مرغی که اولین کسی را با یک روح سفید رنگ می کند تا از صخره ها اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Eggshell antique: Soft, bulky paper with a slilghtly dull matt surface, like of an egg shell.
[ترجمه گوگل]آنتیک پوسته تخم مرغ: کاغذ نرم و حجیم با سطح مات کمی کدر، مانند پوسته تخم مرغ
[ترجمه ترگمان]یک کاغذ عتیقه: یک کاغذ نرم و بزرگ با یک سطح matt کدر که شبیه به یک پوسته تخم مرغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Eggshell soft, egg - shaped full rich, tender meat, sweet - smelling delicious aftertaste.
[ترجمه گوگل]پوسته تخم مرغ نرم، تخم مرغ به شکل کامل، گوشت لطیف، شیرین با طعم خوش طعم
[ترجمه ترگمان]گوشت نرم، پر از تخم مرغ، گوشت سرشار از طعم شیرین، طعم شیرین لذت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When God did the same with the eggshell of this red - yoked universe centuries ago.
[ترجمه گوگل]زمانی که خداوند قرن ها پیش با پوسته تخم مرغ این جهان سرخ-یوغه هم همین کار را کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی که خداوند این کار را با پوست تخم مرغی که قرن ها پیش به آن بسته شده بود، انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This eggshell china, pure, white and translucent, has an irresistible charm.
[ترجمه گوگل]این چینی پوسته تخم مرغ، خالص، سفید و شفاف، جذابیت مقاومت ناپذیری دارد
[ترجمه ترگمان]این پوست تخم مرغ، خالص، سفید و شفاف، یک افسون مقاومت ناپذیر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Accordingto Bunce, eggshell is the best substance for radiocarbon dating andisotope analysis, which gives information about the environment inwhich the egg was laid.
[ترجمه گوگل]به گفته بانس، پوسته تخم مرغ بهترین ماده برای تاریخ گذاری رادیوکربن و آنالیز ایزوتوپی است که اطلاعاتی در مورد محیطی که تخم در آن گذاشته شده است، می دهد
[ترجمه ترگمان]پوست تخم مرغ بهترین ماده برای آنالیز andisotope است که به اطلاعاتی درباره محیطی که در آن تخم گذاشته می شود، می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Eggshell powder can be made yourself, by saving the raw shells, drying and then running them through a coffee grinder.
[ترجمه گوگل]پودر پوسته تخم‌مرغ را می‌توانید خودتان درست کنید، پوسته‌های خام را ذخیره کنید، آن‌ها را خشک کنید و سپس آن‌ها را در آسیاب قهوه بچرخانید
[ترجمه ترگمان]پودر eggshell را می توان از طریق صرفه جویی در پوسته های خام، خشک کردن و سپس دویدن آن ها از طریق یک آسیاب قهوه درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The walls had been painted an eggshell white.
[ترجمه گوگل]دیوارها به رنگ سفید پوسته تخم مرغ رنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]دیوارها یک رنگ سفید رنگ را نقاشی کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The processing of calcium acetate from eggshell was studied.
[ترجمه گوگل]فرآوری استات کلسیم از پوسته تخم مرغ مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]پردازش استات کلسیم از پوسته تخم مرغ مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. OBJECTIVE To investigate the effects of Emu(Dromaius novaehollandiae) eggshell produced in China on sexual ability of male mice and make a preliminary research on Emu eggshell pharmacological actions.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثرات پوسته تخم مرغ Emu (Dromaius novaehollandiae) تولید شده در چین بر توانایی جنسی موش‌های نر و انجام یک تحقیق اولیه در مورد اقدامات دارویی پوسته تخم مرغ Emu
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای بررسی اثرات of (Dromaius novaehollandiae)پوست تخم مرغ تولید شده در چین در رابطه با توانایی جنسی موش نر و انجام تحقیقات اولیه در مورد Emu پوست تخم مرغ را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوست تخم مرغ (اسم)
eggshell

نازک (صفت)
fine, tender, attenuate, soft, thin, slim, frail, ethereal, spare, fragile, tenuous, gossamer, eggshell, thready

ترد (صفت)
tender, plucky, soft, fragile, brittle, frangible, friable, crisp, crispy, eggshell, mealy

تخصصی

[عمران و معماری] پوست تخم مرغی

انگلیسی به انگلیسی

• hard outer covering of a bird's egg
eggshell or an eggshell is the hard covering round a bird's egg.
hard outer covering of an egg

پیشنهاد کاربران

بپرس