1. The guys josh him and call him an egghead.
[ترجمه گوگل]بچه ها او را جاش می دهند و به او می گویند تخم مرغ
[ترجمه ترگمان]بچه ها بهش جاش رو میگن و بهش میگن باهوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Sales at Egghead stores declined 1percent for the nine-month period ended Dec. 2 the company said Friday.
[ترجمه گوگل]این شرکت روز جمعه گفت: فروش در فروشگاه های Egghead برای دوره 9 ماهه منتهی به 2 دسامبر 1 درصد کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]این شرکت در روز جمعه گفت فروش در فروشگاه های Egghead ۱ درصد برای مدت نه ماه کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. And school was never like this . . . the egghead with a new slant on science.
[ترجمه گوگل]و مدرسه هرگز اینگونه نبود تخممرغ با نگاهی جدید به علم
[ترجمه ترگمان]و مدرسه هیچ وقت این شکلی نبوده که باهوش باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You know, the egghead, absent-minded-professor types with bad haircuts and corduroy jackets with elbow patches.
[ترجمه گوگل]میدانید، تیپهای سر تخممرغ، پروفسوری غایب، با مدلهای موی بد و ژاکتهای مخملی با وصلههای آرنج
[ترجمه ترگمان]می دانید، باهوش، حواس پرت، با موهای کوتاه کوتاه و کت مخمل کبریتی که وصله پینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Founded in 198 Egghead originally concentrated on the sale of software.
[ترجمه گوگل]Egghead در سال 198 تاسیس شد و در اصل بر فروش نرم افزار متمرکز بود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ بنیاد نهاده شد و در اصل بر فروش نرم افزار متمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Out goes the stereotype of the egghead with staring eyes trying to see through bottle-end glasses.
[ترجمه گوگل]کلیشه تخم مرغ با چشمانی خیره که سعی می کند از شیشه های انتهایی بطری ببیند بیرون می رود
[ترجمه ترگمان]بعد از این که نگاه خیره egghead را می بینم که سعی می کند شیشه های پنجره را ببیند، کلیشه آن را پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The egghead is in these respects also what does not likely have advanced quality, everywhere nondescript, without art of composition, do not coordinate with the environment.
[ترجمه گوگل]تخم مرغ از این جهات نیز چیزی است که به احتمال زیاد کیفیت پیشرفته ای ندارد، در همه جا غیرقابل توصیف، بدون هنر ترکیب، با محیط هماهنگ نیست
[ترجمه ترگمان]The در این جنبه ها شبیه چیزی است که به احتمال زیاد کیفیت پیشرفته داشته باشد، در هر جایی وصف ناپذیر، بدون هنر ترکیب، با محیط هماهنگی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He's going to bring a bunch of egghead economists to his library.
[ترجمه گوگل]او می خواهد یک دسته از اقتصاددانان تخم مرغ را به کتابخانه اش بیاورد
[ترجمه ترگمان]او قصد دارد تعدادی از اقتصاددانان egghead را به کتابخانه خود بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Believe me, I can fool that egghead.
[ترجمه گوگل]باور کن می توانم آن تخم مرغ را گول بزنم
[ترجمه ترگمان] باور کن، من می تونم احمق رو گول بزنم که باهوش باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The opposite of an airhead is an egghead. An egghead is a very studious and intellectual person.
[ترجمه گوگل]نقطه مقابل سر هوا، سر تخم مرغ است سر تخم مرغ فردی بسیار مطالعه و روشنفکر است
[ترجمه ترگمان]نقطه مقابل of یک egghead است An یک فرد بسیار دقیق و روشنفکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The egghead in the university knows nothing about business.
[ترجمه گوگل]تخم مرغ در دانشگاه چیزی از تجارت نمی داند
[ترجمه ترگمان]The در دانشگاه چیزی درباره تجارت نمی دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That egghead published a new theory of matter last month.
[ترجمه گوگل]آن تخم مرغ ماه گذشته نظریه جدیدی درباره ماده منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]آن egghead در ماه گذشته یک نظریه جدید را منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And it is an economic egghead .
[ترجمه گوگل]و این یک تخم مرغ اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]و این یک egghead اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Microsoft CEO Steve Ballmer appears in a game called Egg Attack, launched by a Swiss multimedia company Cultimedia as an "egghead" target (see photo).
[ترجمه گوگل]استیو بالمر، مدیر عامل مایکروسافت، در یک بازی به نام حمله تخم مرغ، که توسط یک شرکت چندرسانه ای سوئیسی Cultimedia به عنوان هدف "سر تخم مرغ" راه اندازی شده است ظاهر می شود (عکس را ببینید)
[ترجمه ترگمان]مدیر عامل مایکروسافت، استیو Ballmer، در یک بازی به نام حمله Egg ظاهر می شود، که توسط یک شرکت چندرسانه ای سوییسی به نام \"egghead\" راه اندازی شد (عکس را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It was Professor Egghead.