effulgent

/ɪˈfʌldʒənt//ɪˈfʌldʒənt/

معنی: درخشنده
معانی دیگر: درخشنده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: effulgence (n.)
• : تعریف: shining brightly; radiant; brilliant.
مشابه: alight, bright, brilliant, radiant

- The effulgent golden dome of the cathedral was a splendid sight.
[ترجمه گوگل] گنبد طلایی درخشان کلیسای جامع منظره ای باشکوه بود
[ترجمه ترگمان] گنبد طلایی کلیسای جامع منظره باشکوهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Without iridescent blue eye shadow, an effulgent outfit or a hair-sprayed coif, she looks normal.
[ترجمه گوگل]بدون سایه چشم آبی رنگین کمانی، لباسی براق یا روپوشی با اسپری مو، او عادی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]بدون سایه چشم آبی، یک لباس effulgent و یا یک اسپری ضد سم پاشی شده بر روی موها، حالت عادی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Effulgent compose acts the role of ablaze series, extremely attractive inwrought craft series, be today the mainstream that Xia Liang pulls.
[ترجمه گوگل]آهنگسازی موثر در نقش مجموعه‌های آتش‌سوزی، سریال‌های صنایع دستی بسیار جذاب، امروز جریان اصلی است که شیا لیانگ می‌کشد
[ترجمه ترگمان]effulgent، نقش سری های ablaze را به نمایش می گذارد، مجموعه بسیار جذاب inwrought، امروز جریان اصلی است که لیانگ Liang در آن شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is like the effulgent sun, bringing into existence and shining through and standing behind the clouds of different colours and shapes, conjuring up wonderful forms in the blue autumn heaven.
[ترجمه گوگل]او مانند خورشید درخشانی است که به وجود می‌آید و می‌درخشد و پشت ابرهای رنگ‌ها و اشکال مختلف می‌ایستد و اشکال شگفت‌انگیزی را در آسمان آبی پاییزی به تصویر می‌کشد
[ترجمه ترگمان]او مثل خورشید تابان است، زندگی را به وجود می آورد و می درخشد و پشت ابرها رنگ های گوناگون و شکل ها را مجسم می کند، و شکل های شگفت انگیز را در آسمان آبی پاییزی به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Chinese large land and effulgent culture not only foster Chinese generation and generation, but also create rich and colorful dwelling culture.
[ترجمه گوگل]سرزمین بزرگ چینی و فرهنگ درخشان نه تنها نسل و نسل چینی را پرورش می دهد، بلکه فرهنگ مسکن غنی و رنگارنگ را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]سرزمین بزرگ چین و فرهنگ effulgent نه تنها نسل و نسل چین را پرورش می دهد بلکه فرهنگ غنی و رنگارنگ را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We have an effulgent national culture.
[ترجمه گوگل]ما فرهنگ ملی درخشانی داریم
[ترجمه ترگمان]ما یک فرهنگ ملی effulgent داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The warm, wet and beautiful environment created the effulgent culture of Huizhou, and the Ancient Villages are the main carrier of the culture.
[ترجمه گوگل]محیط گرم، مرطوب و زیبا، فرهنگ درخشان هویژو را ایجاد کرد و دهکده های باستانی حامل اصلی این فرهنگ هستند
[ترجمه ترگمان]محیط گرم، مرطوب و زیبا، فرهنگ effulgent of را ایجاد کرد و روستاهای باستانی حامل اصلی فرهنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why is baroque right for one age and too effulgent for another?
[ترجمه گوگل]چرا سبک باروک برای یک دوره مناسب است و برای عصر دیگر بسیار درخشان؟
[ترجمه ترگمان]چرا شیوه باروک در یک عصر به سبک باروک است و برای دیگری effulgent است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. China has attracted people's deep attention all over the world, which not only for her prosperity and grandness, but also for her ancient and long-standing history and effulgent culture.
[ترجمه گوگل]چین توجه عمیق مردم را در سراسر جهان به خود جلب کرده است که نه تنها به دلیل شکوفایی و عظمت خود، بلکه به دلیل تاریخ کهن و دیرینه و فرهنگ درخشان خود است
[ترجمه ترگمان]چین در سراسر جهان توجه عمیق مردم را به خود جلب کرده است، که نه تنها برای خوشبختی و grandness بلکه برای پیشینه کهن و دیرپای او، فرهنگ effulgent را نیز به خود جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Start from me, from now on, I think in the future of the Olympic Games, I will be able to get a real gold, realize I effulgent dream!
[ترجمه گوگل]از من شروع کن، از این به بعد، فکر می کنم در آینده بازی های المپیک، بتوانم یک طلای واقعی بگیرم، به رویای درخشانم پی ببرم!
[ترجمه ترگمان]از من شروع کنید، از حالا به بعد، فکر می کنم در آینده بازی های المپیک، من می توانم یک طلای واقعی بدست بیاورم، درک کنم که رویای effulgent!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the world, as a woman, you can marry with a good guy, you can cultivate a excellent child, in a word, you will achieve a effulgent future except like a man to strive.
[ترجمه گوگل]در دنیا، به عنوان یک زن، می توان با یک پسر خوب ازدواج کرد، می توان یک فرزند عالی پرورش داد، در یک کلام، به آینده ای درخشان دست خواهید یافت، مگر مانند مردی که تلاش کند
[ترجمه ترگمان]در دنیا، به عنوان یک زن، شما می توانید با یک مرد خوب ازدواج کنید، می توانید یک کودک عالی را پرورش دهید، به عبارت دیگر، به یک آینده درخشان به جز یک مرد برای تلاش نیاز خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It just like some of the academician states: "the Chinese poems have come down for long history and have been popular all the times. It is effulgent legacy with great realism tradition. . . . . . . "
[ترجمه گوگل]درست مانند برخی از آکادمیسین ها: "اشعار چینی برای تاریخ طولانی آمده اند و در همه زمان ها محبوب بوده اند این میراثی درخشان با سنت رئالیسم بزرگ است
[ترجمه ترگمان]درست مانند برخی از کشورهای عضو فرهنگستان: \" اشعار چینی برای مدت طولانی پایین آمده و در تمام زمان ها محبوب بوده اند It میراث effulgent با realism بزرگ است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Upon a poet's page I wrote Of old two letters of her name; Part seemed she of the effulgent thought Whence that high singer's rapture came.
[ترجمه گوگل]در صفحه یک شاعر از دو حرف قدیمی نام او نوشتم به نظر می‌رسید که او فکر درخشانی را در سر دارد
[ترجمه ترگمان]در صفحه ای شاعر، دو کلمه از نام او را نوشتم، قسمتی از آن درخشندگی درخشان خواننده از آن بود که از کجا می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You are welcome to come here, stay for some time, and feel his strong, effulgent Presence.
[ترجمه گوگل]خوش آمدید به اینجا بیایید، مدتی بمانید و حضور قوی و درخشان او را احساس کنید
[ترجمه ترگمان]شما از آمدن به اینجا خوشحال هستید، مدتی بمانید و احساس قوی و effulgent خود را احساس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. China ancient female artists and male artists went hand in hand with effulgent China culture arts.
[ترجمه گوگل]هنرمندان زن باستانی چین و هنرمندان مرد با هنرهای فرهنگی درخشان چین دست به دست هم دادند
[ترجمه ترگمان]هنرمندان زن باستان چین و هنرمندان مرد با effulgent در هنر فرهنگی چین دست به دست هم دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخشنده (صفت)
radiant, refulgent, golden, resplendent, effulgent, fulgent

انگلیسی به انگلیسی

• brilliant, radiant

پیشنهاد کاربران

بپرس