effulgence

/ɪˈfʌldʒəns//ɪˈfʌldʒəns/

معنی: درخشندگی، تابش، شکوه
معانی دیگر: رخشندگی، فروزش، تابناکی

جمله های نمونه

1. Red is te symbol of effulgence and brilliance, which also need your help. Welcome to Top Red Art.
[ترجمه گوگل]قرمز نماد درخشندگی و درخشندگی است که به کمک شما نیز نیاز دارد به Top Red Art خوش آمدید
[ترجمه ترگمان]قرمز نماد of و درخشندگی است که به کمک شما نیز نیاز دارد به \"هنر سرخ\" خوش آمدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Return of life, is always between the effulgence and the leisureliness.
[ترجمه گوگل]بازگشت زندگی، همیشه بین درخشندگی و فراغت است
[ترجمه ترگمان]بازگشت زندگی همیشه بین the و the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is willing to share with you effulgence and resplendence.
[ترجمه گوگل]مایل است درخشندگی و درخشندگی را با شما به اشتراک بگذارد
[ترجمه ترگمان]آن تمایل دارد که با شما effulgence و resplendence را به اشتراک بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If the effulgence of a thousand suns simultaneously were to blaze forth in the firmament; then that might be comparable with the effulgence of the Ultimate Personalities universal form.
[ترجمه گوگل]اگر درخشش هزار خورشید به طور همزمان در فلک بتابید پس ممکن است با درخشش شکل جهانی شخصیت نهایی قابل مقایسه باشد
[ترجمه ترگمان]اگر effulgence هزار suns به طور همزمان در آسمان بدرخشد، آنگاه آن قابل مقایسه با the نهایی شکل جهانی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They began to loose the spiritual effulgence and grace that was bestowed on them.
[ترجمه گوگل]آنها شروع به از دست دادن درخشش و فیض معنوی کردند که به آنها عطا شده بود
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به رها کردن شکوه و شکوه مذهبی کردند که به آن ها بخشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His spiritual body had the effulgence of many suns, and demigods and sages surrounded Him and sang His praises.
[ترجمه گوگل]کالبد روحانی او درخشش خورشیدهای بسیار داشت و نیمه خدایان و حکیمان او را احاطه کرده و به ستایش او می پرداختند
[ترجمه ترگمان]جسم spiritual the بسیاری از suns، و نیمه خدایان و sages احاطه اش کرده بودند و مدح او را می خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A lifelong effulgence you are by my side.
[ترجمه گوگل]درخشش مادام العمر تو در کنار من هستی
[ترجمه ترگمان]یک شکوه و شکوه تو در کنار من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Red is te symbol of effulgence and brilliance, which also need your help.
[ترجمه گوگل]قرمز نماد درخشندگی و درخشندگی است که به کمک شما نیز نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]قرمز نماد of و درخشندگی است که به کمک شما نیز نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Trust us! Work together, We'll be effulgence in the future path of cooperation.
[ترجمه گوگل]به ما اعتماد کن با هم کار کنید، ما در مسیر آینده همکاری درخشان خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]به ما اعتماد کن! با هم کار کنیم، ما در راه هم کاری با هم کاری خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The effulgence of algorithm will shine the dark future brightly!
[ترجمه گوگل]درخشش الگوریتم آینده تاریک را درخشان خواهد کرد!
[ترجمه ترگمان]The الگوریتم آینده تاریک را روشن خواهد کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. O my Lord, sustainer of all that lives, Your real face is covered by Your dazzling effulgence. Kindly remove that covering and exhibit Yourself to Your pure devotee.
[ترجمه گوگل]ای پروردگار من ای نگهدارنده هر چه زنده است، چهره واقعی تو را درخشش خیره کننده تو پوشانده است لطفاً آن پوشش را بردارید و خود را در معرض عابد پاک خود قرار دهید
[ترجمه ترگمان]خدای من، ای خدای من، ای خدای من، چهره واقعی تو با شکوه و شکوه Your پوشیده شده لطفا آن پوشش را بردارید و خود را به مرید پاک خود نشان دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fuelled by morbid energy, a Great Unclean One pays careful attention to all of his followers, delighting in the smallest boil, reveling in the variety and effulgence of their poxes .
[ترجمه گوگل]یک ناپاک بزرگ که از انرژی بیمارگونه تغذیه می شود، توجه دقیقی به همه پیروان خود دارد، از کوچکترین جوشش لذت می برد، از تنوع و درخشندگی آبله های آنها لذت می برد
[ترجمه ترگمان]یکی از این افراد، که براثر این انرژی بیمارگونه به وجد آمده بود، به همه پیروان خود توجه دقیق مبذول می داشت و از کم ترین جوش لذت می برد و از تنوع و effulgence of لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As one of the folk arts in Anhui Province, Flower Drum Lantern is giving off splendid effulgence across the whole province.
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از هنرهای عامیانه در استان آنهویی، فانوس طبل گل در سراسر استان درخشندگی فوق العاده ای دارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از هنرهای فولکلور در استان Anhui، Flower Drum فانوس باشکوهی را در سراسر استان به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this urgly material world, when money rules, and the value of human life is measured by currency, the world loses its effulgence!
[ترجمه گوگل]در این دنیای زشت مادی که پول حاکم است و ارزش جان انسان ها با ارز سنجیده می شود، دنیا درخشش خود را از دست می دهد!
[ترجمه ترگمان]در این دنیای مادی، زمانی که قوانین پول و ارزش زندگی بشر توسط واحد پول اندازه گیری می شود، جهان effulgence خود را از دست می دهد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخشندگی (اسم)
brilliance, radiance, sheen, blaze, luster, irradiance, irradiancy, effulgence, glitter, coruscation, resplendence, resplendency, radiancy, glim, refulgence

تابش (اسم)
light, brilliance, flame, glow, shine, sheen, irradiance, radiation, irradiancy, effulgence, glint, glitter, coruscation

شکوه (اسم)
magnitude, grandeur, glory, complaint, pomp, effulgence, plaint, resplendence, resplendency, refulgence, pomposity

انگلیسی به انگلیسی

• brilliance, splendor, radiance

پیشنهاد کاربران

درخشندگی خیره کننده یا روشنایی درخشان
چیزی که به طرز درخشانی می تابد، خواه به صورت واقعی یا استعاری، مانند جذابیت یک فرد یا اهمیت یک رویداد.
معمولاً برای توصیف روشنایی شدید یا به طور استعاری برای برجسته کردن ویژگی های استثنایی استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف؛ Radiance، Brilliance
متضاد؛ Dullness، Dimness
مثال؛
The effulgence of the morning sun filled the room with warmth and light.
Her smile had an effulgence that could brighten anyone's day.
The festival was marked by the effulgence of fireworks lighting up the night sky.

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Radiant splendor; brilliance; shining light ☀️
🔍 مترادف: Radiance
✅ مثال: The effulgence of the sunset painted the sky in vibrant hues of orange and pink.
اشراق

بپرس