effluence

/ˈefluːəns//ˈeflʊəns/

معنی: پخش، انتشار
معانی دیگر: برون شارندگی (جریان به خارج یا جلو)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of flowing out.
مشابه: outpouring

(2) تعریف: a substance that flows out, esp. as waste; effluent.

جمله های نمونه

1. They are the Robemaker's sentinels, the effluence of necromancy, and you must be very very wary indeed of them.
[ترجمه گوگل]آن‌ها نگهبانان Robemaker هستند، هجوم نکرومانس، و شما باید در واقع بسیار مراقب آنها باشید
[ترجمه ترگمان]اینان نگهبانان Robemaker، the of، و شما باید در واقع بسیار محتاط باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Something that flows out or forth ; an effluence.
[ترجمه گوگل]چیزی که بیرون یا بیرون می ریزد ; یک پساب
[ترجمه ترگمان]چیزی که جریان پیدا می کند یا جلو می رود، یک effluence
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An effective automatic control on absorption and effluence of parenteral solution can be realized.
[ترجمه گوگل]یک کنترل خودکار موثر بر جذب و خروج محلول تزریقی می تواند محقق شود
[ترجمه ترگمان]یک کنترل اتوماتیک موثر بر جذب و effluence محلول parenteral می تواند تحقق یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What makes people youthful is the effluence of emotion and feeling they possess and the range of feelings they can still feel.
[ترجمه گوگل]چیزی که افراد را جوان می کند، جریان عواطف و احساساتی است که دارند و طیف وسیعی از احساساتی است که هنوز می توانند احساس کنند
[ترجمه ترگمان]چیزی که مردم را جوان می کند بازتاب احساسات و احساسی است که آن ها دارند و دامنه احساساتی که آن ها هنوز احساس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Total trend presented that the effluence of the same herbicides on ground community was more than that on plant, and phytophagous arthropod sub-community was more than that of predatory sub-community.
[ترجمه گوگل]روند کل نشان داد که پساب علف‌کش‌های مشابه در جامعه زمینی بیشتر از روی گیاه و زیرجامعه بندپایان گیاهخوار بیشتر از زیرجامعه شکارچی بود
[ترجمه ترگمان]روند کل نشان داد که effluence of مشابه در جامعه زمین بیشتر از آن در کارخانه بود، و phytophagous arthropod - بیش از جامعه of شکارچی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The economic globalization also brings deep effluence to China, which is like a "double-edged sword", with opportunities and challenges in it.
[ترجمه گوگل]جهانی شدن اقتصادی همچنین نفوذ عمیقی را برای چین به ارمغان می آورد که مانند "شمشیر دولبه" است و فرصت ها و چالش هایی در آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]جهانی شدن اقتصاد همچنین effluence عمیق به چین می آورد که مانند یک \"شمشیر دولبه\" با فرصت ها و چالش های موجود در آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The calculations of the release of airborne radioactive effluence to environment are bases of environmental impact assessment.
[ترجمه گوگل]محاسبات انتشار پساب رادیواکتیو معلق در هوا به محیط، مبنای ارزیابی اثرات زیست محیطی است
[ترجمه ترگمان]محاسبات آزاد شدن effluence های رادیواکتیو به محیط زیست اساس ارزیابی اثرات زیست محیطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Effluence and affluence have a way of going together.
[ترجمه گوگل]بهره وری و ثروت با هم راهی دارند
[ترجمه ترگمان]effluence و رفاه با هم یه راهی دارن که با هم بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With proper operation conditions, it can have high effluence of treatment in bio-oxidation pond for the low concentration coke plant wastewater.
[ترجمه گوگل]با شرایط عملیاتی مناسب، می تواند پساب تصفیه در حوضچه اکسیداسیون زیستی برای فاضلاب کارخانه کک با غلظت کم داشته باشد
[ترجمه ترگمان]با شرایط عملیاتی مناسب، می تواند سطح بالایی از درمان در استخر زیستی برای غلظت کم آب و فاضلاب را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A poignant effluence from the object enveloped him.
[ترجمه گوگل]پساب تند و تلخی از جسم او را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]چیزی دل خراش او را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The effluence factors include the natural environment, saccharifying-fermenting agent, technology, equipment, and the regional difference of food and culture, etc.
[ترجمه گوگل]عوامل خروجی عبارتند از: محیط طبیعی، عامل ساخاریزه کننده-تخمیر کننده، تکنولوژی، تجهیزات و تفاوت منطقه ای غذا و فرهنگ و غیره
[ترجمه ترگمان]عوامل effluence شامل محیط طبیعی، عامل fermenting، فن آوری، تجهیزات و تفاوت منطقه ای غذا و فرهنگ و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And, as if the gloom of the earth and sky had been but the effluence of these two mortal hearts, it vanished with their sorrow.
[ترجمه گوگل]و گویا تیرگی زمین و آسمان جز تراوش این دو قلب فانی نبوده با اندوهشان محو شد
[ترجمه ترگمان]و چنان که گویی تاریکی زمین و آسمان در قلب این دو قلب فانی، از غم و اندوه ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. From the research results it can be found that the coefficient of thermal expansion of Matrix materials has a significant effluence on the control of the bending.
[ترجمه گوگل]از نتایج تحقیق می توان دریافت که ضریب انبساط حرارتی مواد ماتریس تأثیر قابل توجهی در کنترل خمش دارد
[ترجمه ترگمان]از نتایج تحقیقات می توان دریافت که ضریب انبساط حرارتی مواد ماتریس بر کنترل خمش اثر قابل توجهی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The action and equilibrium strategies of the government and the firms are analyzed. And effluence of the public monitoring mechanism to the players is discussed.
[ترجمه گوگل]استراتژی های اقدام و تعادل دولت و شرکت ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و تأثیر مکانیسم نظارت عمومی برای بازیکنان مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]استراتژی های عمل و تعادل دولت و شرکت ها مورد تحلیل قرار می گیرند و effluence از مکانیزم نظارت عمومی به بازیکنان مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A lab-made clean-up cartridge is used for cleaning up of extracts, which can effectively eliminate the effluence of the interferents on determination and lipophilic compounds on analytical column.
[ترجمه گوگل]یک کارتریج پاک‌کننده آزمایشگاهی برای پاک‌سازی عصاره‌ها استفاده می‌شود که می‌تواند به طور موثری نفوذ عوامل مزاحم در تعیین و ترکیبات چربی دوست در ستون تحلیلی را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]یک کارتریج تمیز درست شده برای تمیز کردن عصاره مورد استفاده قرار می گیرد، که می تواند به طور موثر the را بر روی تعیین و lipophilic ترکیبات بر روی ستون تحلیلی حذف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پخش (اسم)
release, prevalence, allotment, propagation, dispensation, broadcast, distribution, diffusion, dissemination, effluence

انتشار (اسم)
report, proclamation, publication, propagation, incidence, circulation, diffusion, dissemination, currency, issuance, dispersion, effluence

انگلیسی به انگلیسی

• discharge, emission, something which flows out

پیشنهاد کاربران

بپرس