معنی: کفایت، سودمندی، بهره وری، بازده، کارایی، راندمان، تولید، میزان لیاقت، پرکاری، فعالیت مفید، عرضهمعانی دیگر: کارآیی، لیاقت، (فیزیک و مکانیک - نسبت کار انجام شده به نیروی مصرف شده) بازده
• (1)تعریف: the state of being efficient. • متضاد: inefficiency • مشابه: expedition
- One advantage of the newer cars is their efficiency with respect to fuel consumption.
[ترجمه گوگل] یکی از مزیت های خودروهای جدید کارایی آنها در مصرف سوخت است [ترجمه ترگمان] یکی از مزایای استفاده از خودروهای جدیدتر، بازده آن ها نسبت به مصرف سوخت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: the quick, accurate performance of a task, or the ability to so perform. • متضاد: inefficiency • مشابه: expedition
- I admire the efficiency of the cashiers at the grocery store.
[ترجمه گوگل] من کارآمدی صندوقداران در فروشگاه مواد غذایی را تحسین می کنم [ترجمه ترگمان] من کارایی of در فروشگاه را تحسین می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He used to spend a lot of time completing each task perfectly, but now he performs with greater efficiency.
[ترجمه گوگل] او قبلاً زمان زیادی را صرف انجام کامل هر کار می کرد، اما اکنون با کارایی بیشتری انجام می دهد [ترجمه ترگمان] او زمان زیادی را صرف تکمیل هر کار می کرد، اما حالا با کارایی بیشتری عمل می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: of a machine or other physical system, the ratio of energy produced to energy supplied, usu. expressed as a percentage.
جمله های نمونه
1. anode efficiency
بازده آند
2. mehri is a wonder of efficiency
مهری از نظر کارایی اعجوبه است.
3. the new employee's diligence and efficiency impressed everyone
پرکاری و لیاقت کارمند جدید همه را تحت تاثیر قرار داد.
4. the company's dependence on her skill and efficiency grew daily
اعتماد شرکت به مهارت و کاردانی او روز به روز بیشتر می شد.
5. . . . with consequent injury to the men's morale and efficiency
. . . با لطمه ی بعدی به روحیه ی افراد و کارایی آنان
6. Fairness, rather than efficiency, is the guiding principle.
[ترجمه گوگل]انصاف، به جای کارآمدی، اصل راهنما است [ترجمه ترگمان]عدالت، به جای بازدهی، اصل راهنما است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Efficiency comes from diligence. In shortage in the play ground transportation into Si, was destroyed by the idler.
[ترجمه گوگل]کارایی از سخت کوشی ناشی می شود در کمبود در زمین بازی حمل و نقل به سی، توسط بیکار نابود شد [ترجمه ترگمان]کفایت از دلیجان می آید با کمبود وسایل حمل و نقل زمینی به سی، بی کار از بین رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Streamlining cars increases their fuel efficiency.
[ترجمه گوگل]ساده سازی خودروها باعث افزایش راندمان سوخت آنها می شود [ترجمه ترگمان]خودروهای Streamlining بازده سوخت خود را افزایش می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Friction lowers the efficiency of a machine.
[ترجمه گوگل]اصطکاک باعث کاهش راندمان دستگاه می شود [ترجمه ترگمان]اصطکاک باعث کاهش کارایی یک ماشین می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her efficiency and intelligence are beyond question.
[ترجمه گوگل]کارایی و هوش او قابل بحث نیست [ترجمه ترگمان]کارایی و هوش او مافوق یک سوال است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He ran the company with ruthless efficiency.
[ترجمه گوگل]او شرکت را با کارایی بی رحمانه اداره کرد [ترجمه ترگمان]او با کارآمدی بی رحمانه ای شرکت را اداره کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We must continue to strive for greater efficiency.
[ترجمه مهرشاد] ما باید برای رسیدن به کارایی ( بازده ) بیشتر به تلاشمان ادامه دهیم.
|
[ترجمه گوگل]ما باید به تلاش برای بهره وری بیشتر ادامه دهیم [ترجمه ترگمان]ما باید به تلاش برای کارایی بیشتر ادامه دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The production efficiency is lamed by the old machines.
[ترجمه گوگل]راندمان تولید توسط ماشین های قدیمی لنگ می زند [ترجمه ترگمان]بازده تولید توسط ماشین های قدیمی بی حس شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We were most impressed with your efficiency.
[ترجمه گوگل]ما بیشتر تحت تاثیر کارایی شما قرار گرفتیم [ترجمه ترگمان]ما بیشتر از کارایی که کردی، تحت تاثیر قرار گرفتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It was achieved with minimum fuss and maximum efficiency.
[ترجمه گوگل]با حداقل سر و صدا و حداکثر کارایی به دست آمد [ترجمه ترگمان]این کار با کم ترین سر و صدا و حداکثر بهره وری به دست آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The two companies consolidated for greater efficiency.
[ترجمه گوگل]این دو شرکت برای بهره وری بیشتر ادغام شدند [ترجمه ترگمان]این دو شرکت به دلیل کارایی بیشتر تحکیم یافتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Because of the engine's efficiency the car has very low running costs .
[ترجمه گوگل]به دلیل کارایی موتور، خودرو هزینه های جاری بسیار پایینی دارد [ترجمه ترگمان]به دلیل کارایی موتور اتومبیل هزینه های اجرایی بسیار پایینی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. There are many ways to increase agricultural efficiency in the poorer areas of the world.
[ترجمه گوگل]راه های زیادی برای افزایش بهره وری کشاورزی در مناطق فقیرتر جهان وجود دارد [ترجمه ترگمان]راه های زیادی برای افزایش بهره وری کشاورزی در مناطق فقیرنشین جهان وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• competence, productivity (without waste of time or effort); hotel room having a small kitchen area and a table efficiency is the quality of being able to do a task successfully and without wasting time or energy. efficiency refers to the difference between the amount of energy a machine needs to make it work, and the amount it produces; a technical term in physics.
پیشنهاد کاربران
کارامدی کارایی
کارایی، کارآیی مثال: Increasing the efficiency of production has led to higher profits for the company. افزایش کارایی تولید به افزایش سودهای شرکت منجر شده است.
کارایی مثال: Increasing the efficiency of the production line led to higher profits. افزایش کارایی خط تولید منجر به سودهای بیشتر شد.
راندمان. کارآیی، بازده، ضریب انتفاع، درجه تاثیر، اثر بخشی، کارایی وسیله یا نفر شایستگی، قابلیت، کارامدی، کفایت، عرضه، میزان لیاقت، تولید، کارایی، فعالیت مفید، بازده، بهره وری، علوم مهندسی: سودمندی، کامپیوتر: ... [مشاهده متن کامل]
راندمان، الکترونیک: بازده، عمران: بازده، معماری: بهره، قانون فقه: راندمان، شیمی: بازده، روانشناسی: کارامدی، زیست شناسی: کارایی، بازرگانی: کفایت، ورزش: کارایی، علوم هوایی: کارایی، علوم نظامی: کاردانی، علوم دریایی: کارایی
راندمان
بهره وری، بازده، کارایی
کارآیی، بازده، ضریب انتفاع، درجه تاثیر، اثر بخشی، کارایی وسیله یا نفر شایستگی، قابلیت، کارامدی، کفایت، عرضه، میزان لیاقت، تولید، کارایی، فعالیت مفید، بازده، بهره وری، راندمان، علوم مهندسی: سودمندی، کامپیوتر: ... [مشاهده متن کامل]
راندمان، الکترونیک: بازده، عمران: بازده، معماری: بهره، قانون فقه: راندمان، شیمی: بازده، روانشناسی: کارامدی، زیست شناسی: کارایی، بازرگانی: کفایت، ورزش: کارایی، علوم هوایی: کارایی، علوم نظامی: کاردانی، علوم دریایی: کارایی
[فرآوری مواد معدنی] بازدهی، راندمان؛ [ترمودینامیک] بازده
efficiency ( گردشگری و جهانگردی ) واژه مصوب: اقامتگاه آشپزخانه دار تعریف: اقامتگاهی که امکانات پخت وپز در داخل اتا ق های آن موجود است
استفادۀ بهینه
شیوه صحیح کار درست
آپارتمان کوچک، آپارتمان یک اتاقه
بهینه سازی The point of light - weighting is fuel efficiency بهینه سازی مصرف سوخت
تفاوت بین کارایی و اثربخشی کارایی و اثربخشی از اصطلاحات معمول مدیریت می باشد. با اینکه هر دو با صدا و حرف یکسان شروع می شوند ( Effectiveness & Efficiency ) اما معانی متفاوتی دارند. کارایی اشاره به انجام کار به شیوه درست دارد. به طور علمی، از آن به عنوان خروجی نسبت به ورودی تعریف شده و برگرفتن حداکثر خروجی با حداقل منابع. ... [مشاهده متن کامل]
از سوی دیگر اثربخشی اشاره به انجام کارهای صحیح دارد. به طور معمول خروجی واقعی در مقابل خروجی مورد نظر می باشد.