efficacy

/ˈefɪˌkæsi//ˈefɪkəsi/

معنی: تاثیر، اثر، درجه تاثیر
معانی دیگر: (تاثیر دلخواه) اثر، فایده، ثمربخشی، سودمندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the ability to produce desired results; effectiveness.
متضاد: inefficacy
مشابه: capability, strength, virtue

- The new drugs have greater efficacy than the earlier ones.
[ترجمه گوگل] داروهای جدید اثربخشی بیشتری نسبت به داروهای قبلی دارند
[ترجمه ترگمان] داروهای جدید کارآیی بیشتری نسبت به داروهای قبلی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the efficacy of these curative measures is still in doubt
فایده ی این اقدام های درمانی هنوز مورد شک است.

2. Recent medical studies confirm the efficacy of a healthier lifestyle.
[ترجمه گوگل]مطالعات پزشکی اخیر اثربخشی یک سبک زندگی سالم را تایید می کند
[ترجمه ترگمان]مطالعات پزشکی اخیر اثربخشی روش زندگی سالم تر را تایید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We reviewed the evidence for the efficacy and acceptability of serotonin reuptake inhibitors compared with the tricyclic and related antidepressants by meta-analysis.
[ترجمه گوگل]ما شواهد مربوط به اثربخشی و مقبولیت مهارکننده‌های بازجذب سروتونین را در مقایسه با داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌ای و مرتبط با متاآنالیز بررسی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما شواهدی برای اثربخشی و پذیرش بازدارنده های بازجذب سروتونین در مقایسه با سه حلقه ای و داروهای ضد افسردگی مرتبط با فرا تحلیل را مورد بررسی قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But the political and military efficacy of the pacts was always open to doubt.
[ترجمه گوگل]اما کارآیی سیاسی و نظامی این پیمان ها همیشه قابل تردید بود
[ترجمه ترگمان]اما اثربخشی نظامی و نظامی the همواره آشکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Six prospective randomised trials have evaluated the efficacy of elemental diets in Crohn's disease.
[ترجمه گوگل]شش کارآزمایی تصادفی‌شده آینده‌نگر، اثربخشی رژیم‌های غذایی عنصری را در بیماری کرون ارزیابی کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]شش آزمایش randomised آینده، اثربخشی رژیم های عنصری را در بیماری Crohn ارزیابی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A trial is first performed to show efficacy and, within limits, to quantify the effect.
[ترجمه گوگل]یک کارآزمایی ابتدا برای نشان دادن اثربخشی و، در محدوده‌های محدود، برای تعیین کمیت اثر انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش برای نشان دادن اثربخشی و در محدوده، برای تعیین کمیت تاثیر انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Several studies have shown the efficacy of 6-mercaptopurine and azathioprine in the treatment of both ulcerative colitis and Crohn's disease.
[ترجمه گوگل]مطالعات متعددی اثربخشی 6- مرکاپتوپورین و آزاتیوپرین را در درمان کولیت اولسراتیو و بیماری کرون نشان داده‌اند
[ترجمه ترگمان]مطالعات متعددی اثر ۶ - mercaptopurine و azathioprine را در درمان هر دو بیماری ulcerative colitis و Crohn نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Uncertainties about the efficacy of volume expansion on freezing in rock shattering have encouraged the examination of other possibilities.
[ترجمه گوگل]عدم قطعیت در مورد اثربخشی افزایش حجم در انجماد در خرد شدن سنگ، بررسی احتمالات دیگر را تشویق کرده است
[ترجمه ترگمان]Uncertainties در مورد تاثیر انبساط حجمی روی یخ زدن در شکستن سنگ، بررسی احتمالات دیگر را تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Several recent studies have confirmed the efficacy of lengthy spacing.
[ترجمه گوگل]چندین مطالعه اخیر اثربخشی فاصله طولانی را تایید کرده اند
[ترجمه ترگمان]چندین مطالعه اخیر، کارایی فاصله طولانی را تایید کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Based on efficacy and toxicity data, the recommended drugs in these seizure categories are carbamazepine and phenytoin.
[ترجمه گوگل]بر اساس داده‌های اثربخشی و سمیت، داروهای توصیه شده در این دسته‌های تشنج، کاربامازپین و فنی‌توئین هستند
[ترجمه ترگمان]براساس داده های سنجش و سمیت، داروهای توصیه شده در این دسته های کشف، carbamazepine و phenytoin هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It can also lead to the efficacy of our advice becoming the burning issue of discussion.
[ترجمه گوگل]همچنین می تواند منجر به کارآمدی توصیه های ما شود که به موضوع داغ بحث تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]هم چنین آن می تواند به کارایی توصیه ما در حال تبدیل شدن به موضوع داغ بحث منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In conclusion, this study has evaluated the efficacy of four commercial serological tests in comparison with standard biopsy related tests.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، این مطالعه کارایی چهار تست سرولوژیکی تجاری را در مقایسه با تست‌های استاندارد مربوط به بیوپسی ارزیابی کرده است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این مطالعه اثربخشی چهار تست serological تجاری را در مقایسه با نمونه برداری با نمونه برداری استاندارد مورد ارزیابی قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is efficacy and grace in the process alone and the subtle differences come only with experience.
[ترجمه گوگل]کارایی و لطف در این فرآیند به تنهایی وجود دارد و تفاوت های ظریف تنها با تجربه به دست می آیند
[ترجمه ترگمان]در این فرآیند اثربخشی و زیبایی وجود دارد و تفاوت ظریف تنها با تجربه حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sufficient data on safety and efficacy of long-term use of Ritalin in children are not yet available.
[ترجمه گوگل]اطلاعات کافی در مورد ایمنی و اثربخشی مصرف طولانی مدت ریتالین در کودکان هنوز در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]اطلاعات کافی درباره ایمنی و کارایی استفاده طولانی مدت از Ritalin در کودکان هنوز در دسترس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاثیر (اسم)
influx, action, influence, impression, efficacy, affection, sensation

اثر (اسم)
trace, tract, growth, impression, efficacy, effect, sign, affect, result, relic, symptom, scintilla, track, clue, impress, consequence, rut, opus, umbrage, remnant, signature, vestige

درجه تاثیر (اسم)
efficacy

تخصصی

[بهداشت] سودمندی - کارآمدی

انگلیسی به انگلیسی

• effectiveness, ability to produce the desired result
efficacy is the ability to do something or do it well and produce the results that were intended; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Effectiveness or the ability to produce a desired result 🔋
🔍 مترادف: Effectiveness, efficiency
✅ مثال: The efficacy of the new medication was demonstrated in clinical trials
efficacyمعمولا به معنی رسیدن به نتیجه دلخواه
efficiencyرسیدن به چیزی باحداقل منابع
کفایت
در اپیدمیولوژی
Efficacy سنجش دارو در شرایط کنترل شده و آزمایشگاهی است که در فاز ۲ مطالعات بکار میرود
Effectivness سنجش دارو در مرحله post marketing است و برای پیداکردن عوارض خاص و نادر بکار میرد که شامل فاز ۴ مطالعات است.
هیچ ارتباطی بین جمعیت کم و زیاد حین بررسی ندارد .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : effect / effectuate
✅️ اسم ( noun ) : effect / effectiveness / effector / effectuation / effectivity / effectuality / efficacy
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : effective / effectual / efficacious
✅️ قید ( adverb ) : effectively / effectually / efficaciously

کارآمدی
efficacy ( علوم دارویی )
واژه مصوب: اثربخشی 2
تعریف: قابلیت دارو در ایجاد تغییر در بدن
نتیجه بخشی. کارگری
در اپیدمیولوژی efficacy اصلا معادل effectiveness نیست. efficacy به معنای کارایی خالص یک درمان یا دارو در تعداد محدودی افراد هست اماeffectiveness به معنای اثر بخشی ان به طور کلی و در سطح یک جامعه اماری زیاد است.
Efficacy is a more formal way to say effectiveness.
اثر بخشی
کارایی
حقوق: نفاذ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس