efficacious

/ˌefəˈkeɪʃəs//ˌefɪˈkeɪʃəs/

معنی: موثر، سریع الاثر
معانی دیگر: (دارای تاثیر دلخواه) ثمربخش، سودآور، نتیجه بخش، مفید

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: efficaciously (adv.), efficaciousness (n.)
• : تعریف: causing or capable of causing a desired result; effectual; effective.
متضاد: ineffective, inefficacious
مشابه: effective, efficient, fruitful, valid

- The treatment showed signs of being efficacious for this group of patients.
[ترجمه گوگل] درمان برای این گروه از بیماران نشانه هایی از کارآمد بودن را نشان داد
[ترجمه ترگمان] درمان علائم موثر بودن برای این گروه از بیماران را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an efficacious drug
داروی ثمربخش (مفید)

2. Example is always more efficacious than precept.
[ترجمه محسن] عبرت همواره موثّرتر از موعطه است.
|
[ترجمه گوگل]مثال همیشه مؤثرتر از دستور است
[ترجمه ترگمان]مثال همیشه موثرتر از پند و اندرز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Qingdao is a resort efficacious for a variety of bodily ills.
[ترجمه گوگل]چینگدائو یک استراحتگاه موثر برای انواع بیماری های بدنی است
[ترجمه ترگمان]Qingdao درمانی برای انواع بیماری های جسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This, as almost always, proved efficacious.
[ترجمه گوگل]این، تقریباً همیشه، مؤثر بود
[ترجمه ترگمان]این، تقریبا همیشه موثر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion 2% mepivacaine is a safe and efficacious local anesthetic drug in conservative dentistry.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری مپیواکائین 2% یک داروی بی حس کننده موضعی موثر و ایمن در دندانپزشکی محافظه کارانه است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ۲ % mepivacaine یک داروی بی حس کننده موضعی موثر و موثر در دندان پزشکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its theurgy was able to do exact and efficacious divinations for seventy-two times but it couldn't prophesy the king would open its belly and killed him.
[ترجمه گوگل]تئورژی آن توانست هفتاد و دو بار پیشگویی های دقیق و مؤثر انجام دهد، اما نمی توانست پیشگویی کند که شاه شکمش را باز کند و او را بکشد
[ترجمه ترگمان]این پیشگویی قادر بود که این divinations دقیق را برای هفتاد و دو بار انجام دهد، اما نمی توانست بگوید که پادشاه شکم خود را باز خواهد کرد و او را به قتل می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is that geomantic omen is efficacious two, this that time creates outstanding personality?
[ترجمه گوگل]این است که فال ژئومانتیک دو کارآمد است، این زمان شخصیت برجسته ای ایجاد می کند؟
[ترجمه ترگمان]این یک نشانه موثر است، این زمان شخصیت برجسته را خلق می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Asarum is an efficacious traditional Chinese medicine.
[ترجمه گوگل]آساروم یک داروی سنتی چینی موثر است
[ترجمه ترگمان]Asarum یک داروی سنتی چینی موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion: interferon, thymosin and new nucleotide similitude are efficacious medicines.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: اینترفرون، تیموزین و شبیه نوکلئوتید داروهای مؤثری هستند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اینترفرون، thymosin و مکمل nucleotide جدید داروهای موثری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It occurs to me that example is always more efficacious than precept.
[ترجمه گوگل]به ذهنم خطور می کند که مثال همیشه مؤثرتر از دستور است
[ترجمه ترگمان]برای من این نمونه همیشه موثرتر از پند و اندرز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The nasal spray was new on the market and highly efficacious.
[ترجمه گوگل]اسپری بینی جدید در بازار بود و بسیار کارآمد بود
[ترجمه ترگمان]اسپری بینی در بازار جدید و بسیار موثر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Areas where safeguards developed against the backdrop of a different type of decision-making may be more efficacious and apposite.
[ترجمه گوگل]حوزه‌هایی که در آن‌ها پادمان‌ها در برابر پس‌زمینه نوع دیگری از تصمیم‌گیری توسعه یافته‌اند، ممکن است کارآمدتر و مناسب‌تر باشند
[ترجمه ترگمان]حوزه هایی که در آن تدابیر حفاظتی در برابر پس زمینه نوع متفاوتی از تصمیم گیری توسعه می یابند، ممکن است موثر و موثر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This suggests that improving access to dietitians might be more efficacious than other changes.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که بهبود دسترسی به متخصصان تغذیه ممکن است موثرتر از سایر تغییرات باشد
[ترجمه ترگمان]این امر حاکی از آن است که بهبود دسترسی به رژیم غذایی، ممکن است موثرتر از دیگر تغییرات باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If we did, we would be forced to choose between enormous guilt and efficacious action.
[ترجمه گوگل]اگر این کار را می‌کردیم، مجبور می‌شدیم بین احساس گناه عظیم و اقدام مؤثر یکی را انتخاب کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر ما این کار را می کردیم، مجبور می شدیم بین اقدام موثر و موثر مان را انتخاب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موثر (صفت)
operational, valid, drastic, effective, live, operative, striking, impressive, affective, efficient, efficacious, effectual, sensational, pivotal, forcible, weighty, pithy, forceful, fruity, operant

سریع الاثر (صفت)
efficacious

انگلیسی به انگلیسی

• effective, producing the desired result
something that is efficacious is successful in solving a problem or achieving an aim; a formal word.

پیشنهاد کاربران

کارا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : effect / effectuate
✅️ اسم ( noun ) : effect / effectiveness / effector / effectuation / effectivity / effectuality / efficacy
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : effective / effectual / efficacious
✅️ قید ( adverb ) : effectively / effectually / efficaciously

خودکارآمد
اثربخش

بپرس