• : تعریف: causing or capable of causing a desired result; effectual; effective. • متضاد: ineffective, inefficacious • مشابه: effective, efficient, fruitful, valid
- The treatment showed signs of being efficacious for this group of patients.
[ترجمه گوگل] درمان برای این گروه از بیماران نشانه هایی از کارآمد بودن را نشان داد [ترجمه ترگمان] درمان علائم موثر بودن برای این گروه از بیماران را نشان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. an efficacious drug
داروی ثمربخش (مفید)
2. Example is always more efficacious than precept.
[ترجمه محسن] عبرت همواره موثّرتر از موعطه است.
|
[ترجمه گوگل]مثال همیشه مؤثرتر از دستور است [ترجمه ترگمان]مثال همیشه موثرتر از پند و اندرز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Qingdao is a resort efficacious for a variety of bodily ills.
[ترجمه گوگل]چینگدائو یک استراحتگاه موثر برای انواع بیماری های بدنی است [ترجمه ترگمان]Qingdao درمانی برای انواع بیماری های جسمی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This, as almost always, proved efficacious.
[ترجمه گوگل]این، تقریباً همیشه، مؤثر بود [ترجمه ترگمان]این، تقریبا همیشه موثر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Conclusion 2% mepivacaine is a safe and efficacious local anesthetic drug in conservative dentistry.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری مپیواکائین 2% یک داروی بی حس کننده موضعی موثر و ایمن در دندانپزشکی محافظه کارانه است [ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ۲ % mepivacaine یک داروی بی حس کننده موضعی موثر و موثر در دندان پزشکی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Its theurgy was able to do exact and efficacious divinations for seventy-two times but it couldn't prophesy the king would open its belly and killed him.
[ترجمه گوگل]تئورژی آن توانست هفتاد و دو بار پیشگویی های دقیق و مؤثر انجام دهد، اما نمی توانست پیشگویی کند که شاه شکمش را باز کند و او را بکشد [ترجمه ترگمان]این پیشگویی قادر بود که این divinations دقیق را برای هفتاد و دو بار انجام دهد، اما نمی توانست بگوید که پادشاه شکم خود را باز خواهد کرد و او را به قتل می رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This is that geomantic omen is efficacious two, this that time creates outstanding personality?
[ترجمه گوگل]این است که فال ژئومانتیک دو کارآمد است، این زمان شخصیت برجسته ای ایجاد می کند؟ [ترجمه ترگمان]این یک نشانه موثر است، این زمان شخصیت برجسته را خلق می کند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Asarum is an efficacious traditional Chinese medicine.
[ترجمه گوگل]آساروم یک داروی سنتی چینی موثر است [ترجمه ترگمان]Asarum یک داروی سنتی چینی موثر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Conclusion: interferon, thymosin and new nucleotide similitude are efficacious medicines.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: اینترفرون، تیموزین و شبیه نوکلئوتید داروهای مؤثری هستند [ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اینترفرون، thymosin و مکمل nucleotide جدید داروهای موثری هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It occurs to me that example is always more efficacious than precept.
[ترجمه گوگل]به ذهنم خطور می کند که مثال همیشه مؤثرتر از دستور است [ترجمه ترگمان]برای من این نمونه همیشه موثرتر از پند و اندرز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The nasal spray was new on the market and highly efficacious.
[ترجمه گوگل]اسپری بینی جدید در بازار بود و بسیار کارآمد بود [ترجمه ترگمان]اسپری بینی در بازار جدید و بسیار موثر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Areas where safeguards developed against the backdrop of a different type of decision-making may be more efficacious and apposite.
[ترجمه گوگل]حوزههایی که در آنها پادمانها در برابر پسزمینه نوع دیگری از تصمیمگیری توسعه یافتهاند، ممکن است کارآمدتر و مناسبتر باشند [ترجمه ترگمان]حوزه هایی که در آن تدابیر حفاظتی در برابر پس زمینه نوع متفاوتی از تصمیم گیری توسعه می یابند، ممکن است موثر و موثر باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This suggests that improving access to dietitians might be more efficacious than other changes.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که بهبود دسترسی به متخصصان تغذیه ممکن است موثرتر از سایر تغییرات باشد [ترجمه ترگمان]این امر حاکی از آن است که بهبود دسترسی به رژیم غذایی، ممکن است موثرتر از دیگر تغییرات باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If we did, we would be forced to choose between enormous guilt and efficacious action.
[ترجمه گوگل]اگر این کار را میکردیم، مجبور میشدیم بین احساس گناه عظیم و اقدام مؤثر یکی را انتخاب کنیم [ترجمه ترگمان]اگر ما این کار را می کردیم، مجبور می شدیم بین اقدام موثر و موثر مان را انتخاب کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید