1. He wrote about Gillespie's effervescence, magnetism and commitment.
[ترجمه گوگل]او در مورد جوشش، مغناطیس و تعهد گیلسپی نوشت
[ترجمه ترگمان]او در مورد effervescence Gillespie، مغناطیس و تعهد نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It tasted yeasty, with a slight hint of effervescence, and began almost instantly to produce a slow easing of inhibitions.
[ترجمه گوگل]مزه مخمری داشت، با کمی جوشاندن، و تقریباً بلافاصله شروع به کاهش آهسته مهارها کرد
[ترجمه ترگمان]It، با اندک نشانی از effervescence، و تقریبا بلافاصله توانست a آرام of را به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A gentle effervescence fills the mouth, then gives way to all the grandeur of the Chardonnay.
[ترجمه گوگل]جوششی ملایم دهان را پر می کند، سپس جای خود را به تمام عظمت شاردونه می دهد
[ترجمه ترگمان]effervescence ملایم دهان را پر می کند، سپس به همه عظمت of راه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I ran my tongue over its rough surface and felt its salty effervescence.
[ترجمه گوگل]زبانم را روی سطح ناهموارش کشیدم و جوشش نمکش را حس کردم
[ترجمه ترگمان]زبانم را روی سطح ناهموار آن کشیدم و احساس کردم که آن مایع شوره its است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The following year, the local middle classes organised the new Bonfire Societies and controlled popular effervescence became a tourist attraction.
[ترجمه گوگل]سال بعد، طبقات متوسط محلی، انجمنهای جدید Bonfire را سازماندهی کردند و جوشش مردمی را کنترل کردند که به یک جاذبه توریستی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در سال بعد، طبقات متوسط محلی، جوامع جدید Bonfire را سازماندهی کردند و effervescence محبوب را به یک جاذبه توریستی تبدیل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. According to Durkheim, the emotional bonds necessary for collective effervescence hinge upon three things: a common focus, periodic assembling, and collective rituals.
[ترجمه گوگل]به عقیده دورکیم، پیوندهای عاطفی لازم برای جوشش جمعی به سه چیز بستگی دارد: تمرکز مشترک، گردهمایی دوره ای، و تشریفات جمعی
[ترجمه ترگمان]بر طبق گفته های دورکیم، پیوندهای عاطفی لازم برای effervescence جمعی به سه چیز بستگی دارد: تمرکز مشترک، مونتاژ دوره ای، و مراسم گروهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is the bribe for living, the champagne of the blood, the effervescence of the ferment.
[ترجمه گوگل]این رشوه برای زندگی، شامپاین خون، جوشان تخمیر است
[ترجمه ترگمان]این رشوه است برای زیستن، شامپاین خون، the of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He looks like cold but inside of him all is effervescence.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد سرد است، اما در درون او همه چیز جوشان است
[ترجمه ترگمان]به نظر سرد می رسد، اما درون او همه چیز effervescence است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Objective To establish a method of microbial limit examination of metronidazole, clotrimazole and chlorhexodine acetate vagina effervescence tablet.
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد روشی برای بررسی حد میکروبی قرص جوشان واژن مترونیدازول، کلوتریمازول و کلرهگزودین استات
[ترجمه ترگمان]هدف ایجاد یک روش بررسی محدود میکروبی of، clotrimazole و chlorhexodine استات vagina effervescence
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His whole nature was kindled into one intense and passionate effervescence of romantic passion.
[ترجمه گوگل]تمام طبیعت او در یک جوشش شدید و پرشور شور عاشقانه روشن شد
[ترجمه ترگمان]تمام وجودش در شور و هیجان شدید احساسات عاشقانه برانگیخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is made in a medium-dry style with lots of flavor and refreshing effervescence.
[ترجمه گوگل]این به سبک متوسط خشک با طعم زیاد و جوشاندن طراوت ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این سبک در یک سبک medium با طعم و عطر قوی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید