1. I'd like to show the face of my effeminacy in order that he could know parent's worry and he didn't say anything.
[ترجمه گوگل]می خواهم چهره زنانگی ام را نشان دهم تا نگرانی پدر و مادر را بداند و او چیزی نگفت
[ترجمه ترگمان]دوست دارم چهره effeminacy را به این ترتیب نشان دهم که او می تواند نگران پدر و مادر باشد و چیزی نگفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوست دارم چهره effeminacy را به این ترتیب نشان دهم که او می تواند نگران پدر و مادر باشد و چیزی نگفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He does not have the courage to protect his strong but effeminacy wife.
[ترجمه گوگل]او شجاعت محافظت از همسر قوی اما زنانه خود را ندارد
[ترجمه ترگمان]او شهامت این را ندارد که از زن strong و effeminacy محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او شهامت این را ندارد که از زن strong و effeminacy محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. "There's nobody in the County sits a horse better than Ashley," said Scarlett, furious at the slur of effeminacy flung on Ashley, "nobody except maybe his father.
[ترجمه گوگل]اسکارلت که از توهین زنانگی که به اشلی پرتاب شده بود عصبانی بود، گفت: «هیچ کس در کانتی بهتر از اشلی اسبی نمینشیند، هیچ کس جز پدرش
[ترجمه ترگمان]اسکارلت از the که به اشلی اهانت کرده بود خشمگین شد و گفت: هیچ کس بهتر از اشلی اسب نمی sits، هیچ کس به جز پدرش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسکارلت از the که به اشلی اهانت کرده بود خشمگین شد و گفت: هیچ کس بهتر از اشلی اسب نمی sits، هیچ کس به جز پدرش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The students associated science with masculinity and arts with effeminacy.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان علم را با مردانگی و هنر را با زنانگی مرتبط کردند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان با زنان و هنرهای مرتبط با effeminacy ارتباط داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان با زنان و هنرهای مرتبط با effeminacy ارتباط داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He is utterly free from the least suspicion of effeminacy.
[ترجمه گوگل]او کاملاً از کمترین سوء ظن به زنانگی مبرا است
[ترجمه ترگمان]از این effeminacy کام لا آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این effeminacy کام لا آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They shared the character of fairness, industry, goodness, adamancy and without any effeminacy .
[ترجمه گوگل]آنها در خصلت انصاف، صنعت، نیکی، سرسختی و بدون هیچ گونه ظاهری شریک بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها در شخصیت عدالت، صنعت، نیکی، adamancy و بدون هیچ گونه effeminacy سهیم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها در شخصیت عدالت، صنعت، نیکی، adamancy و بدون هیچ گونه effeminacy سهیم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The current state : the fight it that begins to best effeminacy that hangs one's head when impossible for me . . .
[ترجمه گوگل]وضعیت فعلی: مبارزه با آن است که شروع به بهترین زنانگی که سر آویزان در زمانی که برای من غیر ممکن است
[ترجمه ترگمان]وضعیت کنونی: مبارزه با آن شروع به بهترین effeminacy می کند که سر یک سر را برای من غیر ممکن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وضعیت کنونی: مبارزه با آن شروع به بهترین effeminacy می کند که سر یک سر را برای من غیر ممکن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید