effeciency
تخصصی
[برق و الکترونیک] بازدهی 1. نسبت خروجی مفید هر وسیله به کل ورودی که عموماً بر حسب در صد بیان می شود. 2. احتمال تولید شارش در لامپ شمارگر به وسیله ی ذره ی خاص با برخورد کوانتمی .
[نساجی] راندمان
پیشنهاد کاربران
"Efficiency" ( اِفیشِنسی ) در انگلیسی به معنای **کارایی** یا **بازدهی** است.
این کلمه معمولاً به توانایی انجام یک کار با **کمترین اتلاف زمان، انرژی، منابع یا تلاش** اشاره دارد، در حالی که **بهترین نتیجه ممکن** حاصل شود.
... [مشاهده متن کامل]
به زبان ساده، یعنی: **"انجام کارها به درستی و به نحو بهینه. "**
### توضیحات بیشتر:
* **در تجارت و اقتصاد:**
* **کارایی عملیاتی:** یعنی یک شرکت چقدر خوب می تواند کالاها یا خدمات خود را با حداقل هزینه و حداکثر خروجی تولید کند.
* **کارایی بازار:** یعنی یک بازار چقدر سریع اطلاعات جدید را در قیمت ها منعکس می کند.
* **در علم و مهندسی:**
* **راندمان انرژی:** یعنی چقدر انرژی ورودی به کار مفید تبدیل می شود و چقدر هدر می رود. ( مثلاً، یک موتور با راندمان بالا، سوخت کمتری مصرف می کند تا همان مقدار نیرو را تولید کند. )
* **کارایی الگوریتم:** یعنی یک الگوریتم چقدر سریع و با چه مقدار حافظه می تواند یک مشکل را حل کند.
* **در زندگی روزمره:**
* **کارایی شخصی:** یعنی چگونه فرد می تواند وظایفش را با حداقل تلاش و زمان به پایان برساند.
* **کارایی سیستم حمل و نقل:** یعنی چقدر سریع و روان می توان از یک نقطه به نقطه دیگر جابجا شد.
### مثال:
* "The new engine improved the car's **fuel efficiency**. " ( موتور جدید، **بازدهی سوخت** خودرو را بهبود بخشید. )
* "We need to improve the **efficiency** of our production process to reduce costs. " ( ما باید **کارایی** فرآیند تولیدمان را برای کاهش هزینه ها بهبود بخشیم. )
* "She works with great **efficiency**, finishing all her tasks before noon. " ( او با **کارایی** فوق العاده ای کار می کند و تمام وظایفش را قبل از ظهر تمام می کند. )
به طور خلاصه، هرجا صحبت از **بهینه سازی** و **استفاده حداکثری از حداقل ها** باشد، کلمه "efficiency" مطرح می شود.
این کلمه معمولاً به توانایی انجام یک کار با **کمترین اتلاف زمان، انرژی، منابع یا تلاش** اشاره دارد، در حالی که **بهترین نتیجه ممکن** حاصل شود.
... [مشاهده متن کامل]
به زبان ساده، یعنی: **"انجام کارها به درستی و به نحو بهینه. "**
### توضیحات بیشتر:
* **در تجارت و اقتصاد:**
* **کارایی عملیاتی:** یعنی یک شرکت چقدر خوب می تواند کالاها یا خدمات خود را با حداقل هزینه و حداکثر خروجی تولید کند.
* **کارایی بازار:** یعنی یک بازار چقدر سریع اطلاعات جدید را در قیمت ها منعکس می کند.
* **در علم و مهندسی:**
* **راندمان انرژی:** یعنی چقدر انرژی ورودی به کار مفید تبدیل می شود و چقدر هدر می رود. ( مثلاً، یک موتور با راندمان بالا، سوخت کمتری مصرف می کند تا همان مقدار نیرو را تولید کند. )
* **کارایی الگوریتم:** یعنی یک الگوریتم چقدر سریع و با چه مقدار حافظه می تواند یک مشکل را حل کند.
* **در زندگی روزمره:**
* **کارایی شخصی:** یعنی چگونه فرد می تواند وظایفش را با حداقل تلاش و زمان به پایان برساند.
* **کارایی سیستم حمل و نقل:** یعنی چقدر سریع و روان می توان از یک نقطه به نقطه دیگر جابجا شد.
### مثال:
* "The new engine improved the car's **fuel efficiency**. " ( موتور جدید، **بازدهی سوخت** خودرو را بهبود بخشید. )
* "We need to improve the **efficiency** of our production process to reduce costs. " ( ما باید **کارایی** فرآیند تولیدمان را برای کاهش هزینه ها بهبود بخشیم. )
* "She works with great **efficiency**, finishing all her tasks before noon. " ( او با **کارایی** فوق العاده ای کار می کند و تمام وظایفش را قبل از ظهر تمام می کند. )
به طور خلاصه، هرجا صحبت از **بهینه سازی** و **استفاده حداکثری از حداقل ها** باشد، کلمه "efficiency" مطرح می شود.