effacement

/ɪˈfeɪsmənt//ɪˈfeɪsmənt/

معنی: محو، زدودن
معانی دیگر: زدودن

جمله های نمونه

1. The results indicate that authority, rather than self- effacement, may be used by Chinese writers to demonstrate group solidarity.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که نویسندگان چینی ممکن است برای نشان دادن همبستگی گروهی از اقتدار، به‌جای خودباختگی استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که قدرت، به جای خود - پاک سازی، ممکن است توسط نویسندگان چینی برای نشان دادن همبستگی گروهی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The morphological hallmark of primary FSGS is diffuse effacement of podocyte foot processes.
[ترجمه گوگل]مشخصه مورفولوژیکی FSGS اولیه، محو شدن پراکنده فرآیندهای پا پودوسیت است
[ترجمه ترگمان]مشخصه مورفولوژیکی of اولیه، محو کردن فرایندهای فوت podocyte است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Epithelial cells: Widespread foot process effacement and focal micro vallation.
[ترجمه گوگل]سلول‌های اپیتلیال: از بین بردن فرآیند گسترده پا و میکرو والاسیون کانونی
[ترجمه ترگمان]سلول های بنیادی: فرآیند گسترده فوت (پاک سازی)و micro کانونی (vallation)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Phase 1: Early (Latent)—thinning (effacement) and opening (dilation) of the cervix to 3 cm; contractions are 30 to 45 seconds long, 20 minutes apart or less.
[ترجمه گوگل]فاز 1: زودرس (نهفته) - نازک شدن (افاسمان) و باز شدن (اتساع) دهانه رحم تا 3 سانتی متر انقباضات 30 تا 45 ثانیه طول می کشد، با فاصله 20 دقیقه یا کمتر
[ترجمه ترگمان]فاز ۱: اوایل (Latent)- نازک شدن (محو)و باز کردن (dilation)رحم زن به ۳ سانتی متر؛ انقباضات ۳۰ تا ۴۵ ثانیه طول می کشد، ۲۰ دقیقه بیشتر یا کم تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Self - effacement did not lead to timidity.
[ترجمه گوگل]خودآزاری منجر به ترسو نشد
[ترجمه ترگمان]Self به شرم منتهی نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is edema and partial effacement of the fourth ventricle, dorsal pons, and mid brain on the left.
[ترجمه گوگل]ادم و افاسمان جزئی بطن چهارم، پونز پشتی و میانی مغز در سمت چپ وجود دارد
[ترجمه ترگمان]edema و پاک سازی جزئی از بطن چهارم، pons پشتی و میانی مغز در سمت چپ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This man does not self- effacement at all, but he pretend to be like this.
[ترجمه گوگل]این مرد به هیچ وجه خودکشی نمی کند، اما وانمود می کند که این گونه است
[ترجمه ترگمان]این مرد، محو و محو نشدنی است، اما تظاهر به این کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Renal biopsies of patients with proteinuria and kidney disease most often are associated with podocyte foot process effacement.
[ترجمه گوگل]بیوپسی کلیه بیماران مبتلا به پروتئینوری و بیماری کلیوی اغلب با از بین رفتن فرآیند پادوسیت همراه است
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری Renal از بیماران مبتلا به پروتیینوری و بیماری های کلیوی اغلب با پاک سازی فرآیند podocyte همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Significant induction of glycosaminoglycan, which is known to retain substantial water, and increased collagen production are most likely responsible for wrinkle effacement .
[ترجمه گوگل]القای قابل توجه گلیکوزامینوگلیکان، که به حفظ آب قابل توجهی معروف است، و افزایش تولید کلاژن به احتمال زیاد مسئول رفع چین و چروک هستند
[ترجمه ترگمان]القای قابل توجه of، که به حفظ آب قابل توجه مشهور است و افزایش تولید کلاژن، به احتمال زیاد مسئول پاک سازی ضد چین و چروک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your doctor is checking your progression each week, looking for signs of dilation and effacement.
[ترجمه گوگل]پزشک شما هر هفته پیشرفت شما را بررسی می‌کند و به دنبال نشانه‌هایی از اتساع و رفع آب می‌گردد
[ترجمه ترگمان]پزشک شما هر هفته پیشرفت شما را بررسی می کند و به دنبال نشانه هایی از انبساط و محو شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The first effect of the draught on the educated Hindus was a complete effacement from their minds of the time-honoured beliefs and traditions of Hindu society.
[ترجمه گوگل]اولین تأثیر پیش‌نویس بر هندوهای تحصیل‌کرده، حذف کامل باورها و سنت‌های قدیمی جامعه هندو از ذهن آنها بود
[ترجمه ترگمان]نخستین اثر کوران بر روی هندوهای تحصیلکرده، محو کامل از ذهن آن ها از اعتقادات و آداب و سنن جامعه هندو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The shaikh will lift him up through a path filled with difficulties, train him through worship, and guide him to a state of complete Self- Effacement .
[ترجمه گوگل]شیخ او را در مسیری پر از دشواری بالا می برد، او را با عبادت تربیت می کند و او را به حالت غائله کامل راهنمایی می کند
[ترجمه ترگمان]The او را در مسیری پر از سختی ها عبور خواهد داد، او را از طریق عبادت آموزش می دهد، و او را به حالت خود - effacement راهنمایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The mucous plug—the clear, globby, gelatinous blob-like barrier that has corked your cervix throughout your pregnancy—occasionally becomes dislodged as dilation and effacement begin.
[ترجمه گوگل]پلاگ مخاطی - سد لکه مانند شفاف، کروی و ژلاتینی که دهانه رحم شما را در طول بارداری مسدود کرده است - گهگاه با شروع اتساع و تخلیه از جای خود خارج می شود
[ترجمه ترگمان]The mucous - the، globby، و حباب مانند که در طول دوران بارداری بر روی رحم قرار گرفته اند - گاهی اوقات به صورت انبساط و محو شدن از جا درمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A score is calculated based upon the station of the presenting part and cervical dilatation, effacement, consistency, and position.
[ترجمه گوگل]یک امتیاز بر اساس ایستگاه قسمت ارائه کننده و اتساع دهانه رحم، افاسمان، قوام و موقعیت محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]یک امتیاز براساس ایستگاه ارائه بخش ارائه و گردن رحم، پاک سازی، ثبات و موقعیت محاسبه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محو (اسم)
suppression, abolition, elimination, obliteration, erasure, effacement

زدودن (اسم)
effacement

انگلیسی به انگلیسی

• act of erasing, wiping out; destruction

پیشنهاد کاربران

فنا ( در عرفان )
در پزشکی، در معاینه دهانه رحم زن باردار، هنگامی که زایمان نزدیک باشددهانه رحم به صورت یک ورقه کاغذ احساس می شود و از این طریق تشخیص می دهند زایمان قریب الوقوع است و زن باردار باید بستری شود.

بپرس