eeriness

جمله های نمونه

1. It indicates how the effects of suspense, eeriness and horror is established perfectly through the use of irony.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که چگونه تأثیرات تعلیق، وهم آلودی و وحشت از طریق استفاده از کنایه کاملاً تثبیت می شود
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که چگونه آثار تعلیق، وحشت و وحشت به طور کامل از طریق استفاده از طنز ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old jail hotel provides a typical eeriness tone in 19 century, if you want to experience this feeling, it will be a nice travel to here.
[ترجمه گوگل]هتل قدیمی زندان یک لحن معمولی وهم آلود در قرن 19 ارائه می دهد، اگر می خواهید این احساس را تجربه کنید، سفر خوبی به اینجا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هتلی که در زندان قدیمی قرار دارد، در قرن ۱۹ یک لحن مخصوص به خود را ارایه می دهد، اگر می خواهید این احساس را تجربه کنید، سفر خوبی به اینجا خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Levels of eeriness were indicated by eight descriptive scales, including "ordinary/supernatural", "boring/shocking" and "uninspiring/spine-tingling".
[ترجمه گوگل]سطوح وهم‌انگیز بودن با هشت مقیاس توصیفی شامل «معمولی/فوق طبیعی»، «خسته‌کننده/تکان‌دهنده» و «غیر الهام‌بخش/ سوزن سوزن‌کننده» نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]سطوح of توسط هشت مقیاس توصیفی، شامل \"عادی \/ مافوق طبیعی\"، \"خسته کننده \/ تکان دهنده\"، و \"uninspiring \/ ستون فقرات\" نشان داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Eeriness is not quite the same thing as comfort level, likeability or even strangeness.
[ترجمه گوگل]وهم آلود بودن کاملاً با سطح راحتی، دوست داشتنی یا حتی غریب بودن یکسان نیست
[ترجمه ترگمان]Eeriness دقیقا همان چیزی نیست که سطح راحتی، likeability و یا حتی غرابت را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rather than bereavement, it brought the eeriness, and sometimes the joy, of displacement.
[ترجمه گوگل]به جای سوگ، وهم آلود بودن و گاهی شادی آوارگی را به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]این، به جای داغدیدگی، eeriness را به ارمغان آورد، و گاهی اوقات شادی، جابجایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It felt eeriness outside, a bit cold!
[ترجمه گوگل]بیرون احساس وحشتناکی داشت، کمی سرد!
[ترجمه ترگمان]بیرون احساس سرما می کرد، کمی سرما خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only two of them, however, are needed to explain the uncanny valley. These are humanness and eeriness.
[ترجمه گوگل]با این حال، تنها دو مورد از آنها برای توضیح دره عجیب و غریب مورد نیاز است اینها انسانیت و وهم گرایی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، تنها دو نفر از آن ها برای توضیح دادن به این دره عجیب مورد نیاز هستند این ها انسانیت و انسانیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a way, it seems a pity to think of the island as a tourist hotspot, even if it allows more people to experience its breathtaking eeriness.
[ترجمه گوگل]به نوعی، حیف به نظر می رسد که جزیره را به عنوان یک نقطه توریستی در نظر بگیریم، حتی اگر به افراد بیشتری اجازه دهد تا وهم انگیز بودن آن را تجربه کنند
[ترجمه ترگمان]به نوعی، به نظر می رسد حیف است که به جزیره به عنوان یک کانون توریستی فکر کنید، حتی اگر به افراد بیشتری اجازه دهد تجربه نفس گیری خود را تجربه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They think they can find their way by following a new compass direction—the quality of eeriness.
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کنند که می توانند راه خود را با پیروی از یک جهت قطب نمای جدید پیدا کنند - کیفیت وهم آلود بودن
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کنند که می توانند راه خود را با دنبال کردن یک جهت قطب نما جدید پیدا کنند - کیفیت of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• weirdness, creepiness, scariness

پیشنهاد کاربران

بپرس