• : تعریف: any of numerous long, snakelike fishes of fresh water or ocean.
- Freshwater eels are often raised on farms in Japan and are a popular part of Japanese cuisine.
[ترجمه گوگل] مارماهیهای آب شیرین اغلب در مزارع ژاپن پرورش داده میشوند و بخش محبوب غذاهای ژاپنی هستند [ترجمه ترگمان] ماهی آب های شیرین اغلب در مزارع ژاپن پرورش داده می شود و بخش زیادی از غذاهای ژاپنی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He's as slippery as an eel - you can never get a straight answer out of him.
[ترجمه ایرزاد ایرزادی] او یک روده راست تو شکم اش نیست - تو هرگز نمی توانی یک پاسخ درست و راست از او بیرون بِکِشی یا دَربیاری یا بگیری .
|
[ترجمه گوگل]او مانند یک مارماهی لغزنده است - هرگز نمی توانید پاسخی مستقیم از او دریافت کنید [ترجمه ترگمان]مثل مارماهی غیرقابل اعتماد است - تو هرگز نمی توانی یک جواب درست از او پیدا کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. An adult conger eel can easily bite through a man's leg.
[ترجمه ایرزاد ایرزادی] یک مارماهی بزرگسال به آسانی می تواند لِنگِ کَسی را گاز بگیرد. ( لِنگ برابر نهاد leg و پا برابرنهاد foot است. )
|
[ترجمه گوگل]یک مارماهی بالغ بالغ می تواند به راحتی از پای یک مرد گاز بگیرد [ترجمه ترگمان]یک مارماهی conger بالغ می تواند به راحتی پای انسان را گاز بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The eel wriggled out of my fingers.
[ترجمه گوگل]مارماهی از بین انگشتانم بیرون رفت [ترجمه ترگمان]مارماهی از انگشتانم بیرون پرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She's as slippery as an eel.
[ترجمه گوگل]او مثل مارماهی لغزنده است [ترجمه ترگمان]مثل مارماهی لیز شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The eel fry, awaited impatiently each year, provided sport and income.
[ترجمه گوگل]بچه ماهی مارماهی که هر سال بی صبرانه منتظر بود، ورزش و درآمد فراهم می کرد [ترجمه ترگمان]در هر سال، ماهی سرخ، با بی صبری منتظر ورزش و درآمد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A great big eel, one day, swam past and touched her.
[ترجمه ایرزاد ایرزادی] یک مارماهیخیلی بزرگ یک روز از کنار وِی شناکنان گذشت و به وِی مالیده شد یا وِی را لمس کرد.
|
[ترجمه گوگل]یک مارماهی بزرگ، یک روز، شنا کرد و او را لمس کرد [ترجمه ترگمان]یک روز، یک مارماهی بزرگ، یک روز شنا کرد و به او دست زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Also, the threat of the giant eel was getting worse and worse.
[ترجمه گوگل]همچنین تهدید مارماهی غول پیکر بدتر و بدتر می شد [ترجمه ترگمان]همچنین تهدید مارماهی عظیمی بدتر و بدتر شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The conger eel. Latin name . . . conger conger!
[ترجمه گوگل]مارماهی کنگر نام لاتین کنگر جماعت! [ترجمه ترگمان]مارماهی غیرقابل اعتماد اسم لاتین conger! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He began to doubt the giant eel would bite.
[ترجمه گوگل]او شروع به شک کرد که مارماهی غول پیکر گاز بگیرد [ترجمه ترگمان]شک داشت که آن مارماهی غول پیکر گاز بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The hard, black eel curves at the top, a perfect cane.
[ترجمه گوگل]منحنی مارماهی سخت و سیاه در بالا، یک عصای عالی است [ترجمه ترگمان]منحنی های سخت و سیاه مارماهی در بالای آن، یک عصای کامل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In Nagano we closed our eyes and swallowed eel.
[ترجمه گوگل]در ناگانو چشمانمان را بستیم و مارماهی را قورت دادیم [ترجمه ترگمان]در ساعت ۶ ما چشم هامون رو بستیم و مارماهی قورت دادیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He hooked and landed an enormous conger eel, whilst fishing from one of the boats in the harbour.
[ترجمه گوگل]او در حالی که از یکی از قایق های بندر ماهیگیری می کرد، مارماهی بزرگی را قلاب کرد و فرود آورد [ترجمه ترگمان]مارماهی عظیمی را که از یکی از قایق ها در لنگرگاه صید کرده بود صید کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There's no commercial eel fishing here in Oxfordshire.
[ترجمه گوگل]اینجا در آکسفوردشایر هیچ ماهیگیری تجاری مارماهی وجود ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ ماهی مارماهی تجاری اینجا در Oxfordshire نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I have eaten part of an eel, but as far as I know I have never eaten a couscous.
[ترجمه گوگل]من بخشی از مارماهی خورده ام اما تا جایی که می دانم هرگز کوسکوس نخورده ام [ترجمه ترگمان]من قسمتی از یک مارماهی را می خورم، اما تا آنجا که می دانم هرگز یک couscous نخورده بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مارماهی (اسم)
eel, moray, lamprey
انگلیسی به انگلیسی
• snakelike fish an eel is a long, thin, snake-like fish.
پیشنهاد کاربران
🗣️ [ایٖل] مارماهی DEFINITION: Eel, ( order Anguilliformes ) , any of more than 800 species of teleost fishes characterized by elongate wormlike bodies. Anguilliforms include the common freshwater eels as well as the voracious marine morays. ... [مشاهده متن کامل]
💠 Officials seize around $500K worth of baby eels from Toronto Pearson Airport . . . Elevers seized at Toronto Pearson Airport . . . CTV National News: baby eels attracting poachers . . . Major seizure of elver at Toronto airport . . . Around $500, 000 worth of baby eels seized at Toronto Pearson Airport . . . Officials seize around $500000 worth of elevers at Toronto's Pearson Airport . . . Toronto Pearson Airport: $500K worth of elevers ( baby eels ) seized
معنی: مارماهی تلفظ: ایُل ( ای یُل ) ( ایُ )
eel ( n ) ( iəl ) =a long, thin, ocean or freshwater fish that looks like a snake. There are several types of eels, some of which are used for food
مارماهی /اسم طرفداران جانگ گیون سوک ملقب به پرنس آسیا
مارماهی. اسم طرفداران جانگ گیون سوک ( هنرمند کره ای )
مار ماهی ( در قالب غذا انرژی بخشی زیادی دارد ) _نام طرفداران جانگ گیون سوک ( پرنس آسیا )
نامی که به طرفداران جانگ گیون سوک ( پرنس آسیا ) هم نسبت داده می شود.
یک نوع ماهی دریایی دراز مار ماهی
مار ماهی است که جانوری دراز است که در دریا زندگی می کند. . مطالب بیشتری را می توانید در اینترنت مشاهده کنید.