educative

/ˈedjukətɪv//ˈedjukətɪv/

معنی: تربیتی، معارفی، تربیت امیز، فرهنگ بخش
معانی دیگر: آموزنده، یاددهنده

جمله های نمونه

1. Very few activities at this age have no educative value at all.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از فعالیت ها در این سن اصلاً ارزش آموزشی ندارند
[ترجمه ترگمان]فعالیت های کمی در این عصر هیچ ارزش آموزشی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The educative process needs to begin early in a child's life.
[ترجمه گوگل]فرآیند آموزشی باید در اوایل زندگی کودک آغاز شود
[ترجمه ترگمان]فرآیند تعلیم و تربیتی باید در اوایل کودکی آغاز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Furthermore, it is perceived to have an educative and symbolic function as well as a practical one.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، به عنوان یک کارکرد آموزشی و نمادین و همچنین یک کارکرد عملی درک می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مشاهده می شود که دارای نقش آموزشی و نمادین و نیز یک عمل عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The educative power of our academic institutions has never been lower: it is journalism that gives the lead.
[ترجمه گوگل]قدرت آموزشی مؤسسات آکادمیک ما هرگز پایین‌تر نبوده است: این روزنامه‌نگاری است که حرف اول را می‌زند
[ترجمه ترگمان]قدرت آموزشی موسسات دانشگاهی ما هرگز کم تر نشده است: این روزنامه نگاری است که به ما کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It had an educative purpose, and it brought in some cash to hard-pressed regions.
[ترجمه گوگل]این یک هدف آموزشی داشت و مقداری پول نقد به مناطق تحت فشار آورد
[ترجمه ترگمان]این یک هدف تربیتی بود، و مقداری پول نقد به مناطق تحت فشار آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Running out of money is most educative.
[ترجمه گوگل]تمام شدن پول بسیار آموزنده است
[ترجمه ترگمان]فرار از پول بیشتر مربوط به تعلیم و تربیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bobbio has doubts, therefore, as to the educative benefits of participatory democracy.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بابیو در مورد مزایای آموزشی دموکراسی مشارکتی تردید دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، Bobbio در مورد منافع آموزشی دموکراسی مشارکتی شک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For an absurd man it is more educative than all libraries.
[ترجمه گوگل]برای یک مرد پوچ، از همه کتابخانه‌ها آموزنده‌تر است
[ترجمه ترگمان]برای یک مرد احمق بیش از همه کتابخانه های عمومی فرهنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On innovation of educative theory and method, it will advance school physical education to continue reform and deepen.
[ترجمه گوگل]با نوآوری نظریه و روش آموزشی، تربیت بدنی مدرسه را برای ادامه اصلاحات و تعمیق پیش خواهد برد
[ترجمه ترگمان]در ابداع نظریه آموزش و تربیتی، آموزش فیزیکی مدرسه را ارتقا خواهد داد تا به اصلاحات و تعمیق ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That book has played a great educative role.
[ترجمه گوگل]آن کتاب نقش تربیتی زیادی داشته است
[ترجمه ترگمان]این کتاب نقش آموزشی بزرگی را ایفا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because reading has been the most educative tool used by us right from the childhood.
[ترجمه گوگل]چرا که خواندن از همان دوران کودکی آموزنده ترین ابزار مورد استفاده ما بوده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که خواندن موثرترین ابزار آموزشی است که ما از کودکی به کار می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the institutionalized education, educative power is exercised mainly by the body politic, schools and teachers, which embodies the alienability of educative power.
[ترجمه گوگل]در آموزش و پرورش نهادینه شده، قدرت آموزشی عمدتاً توسط بدنه نظام، مدارس و معلمان اعمال می شود که تجسم بیگانگی قدرت آموزشی است
[ترجمه ترگمان]در آموزش نهادینه، قدرت تربیتی به طور عمده توسط طبقه سیاسی، مدارس و معلمان اعمال می شود، که متضمن alienability قدرت تعلیم و تربیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If this theorising on the educative effect of trauma makes you assume I went to private school, give yourself an A*.
[ترجمه گوگل]اگر این نظریه پردازی در مورد تأثیر آموزشی تروما باعث می شود تصور کنید که من به مدرسه خصوصی رفته ام، به خودتان یک A* بدهید
[ترجمه ترگمان]اگر این تغییر در اثر تعلیم و تربیت آسیب باعث می شود فرض کنید که من به مدرسه خصوصی رفتم، به خودتان جواب بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These educative programs will be only the beginning of events that lead up to first contact!
[ترجمه گوگل]این برنامه های آموزشی تنها آغاز رویدادهایی خواهد بود که منجر به اولین تماس می شود!
[ترجمه ترگمان]این برنامه های آموزشی تنها شروع رویدادها خواهند بود که منجر به اولین تماس می شوند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Educative power is an inner directive force contained in education; it's a fundamental way in which education exists.
[ترجمه گوگل]قدرت آموزشی یک نیروی هدایت کننده درونی است که در آموزش وجود دارد این یک روش اساسی برای وجود آموزش است
[ترجمه ترگمان]قدرت educative یک نیروی هدایتی داخلی است که در آموزش وجود دارد؛ این یک روش بنیادی است که در آن آموزش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تربیتی (صفت)
cultural, educative

معارفی (صفت)
educative

تربیت امیز (صفت)
educative

فرهنگ بخش (صفت)
educative

انگلیسی به انگلیسی

• instructional, educational
an educative quality or activity is one that teaches you something; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : educate
اسم ( noun ) : education
صفت ( adjective ) : educational / educative / educated
قید ( adverb ) : educationally
فرهنگ ساز

بپرس