educationist

/ɪdjʊˈkeɪʃənɪst//ɪdjʊˈkeɪʃənɪst/

معنی: کارشناس اموزش و پرورش
معانی دیگر: education(al)ist
کارشناس فرهنگى
ویژه گر آموزش و پرورش، (تداعی منفی) معلم مسلک، تیپ معلم، لله ماب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: educationalist (n.)
• : تعریف: a person specializing in the methods and theories of teaching or education, often one considered to be out of touch with the actual practice of teaching.

جمله های نمونه

1. Educationists should build the capacities of the spirit of inquiry, creativity, entrepreneurial and moral leadership among students and become their role model. A. P. J. Abdul Kalam
[ترجمه گوگل]مربیان باید ظرفیت های روحیه تحقیق، خلاقیت، رهبری کارآفرینانه و اخلاقی را در بین دانش آموزان ایجاد کنند و الگوی آنان شوند A P J عبدالکلام
[ترجمه ترگمان]educationists باید ظرفیت ها را از روح پرسشگری، خلاقیت، کارآفرینی و رهبری اخلاقی در میان دانش آموزان و تبدیل آن ها به الگوی آن ها، بسازد الف پی جی Abdul
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Educationists have allied with development theorists to extend these ideas to the Third World.
[ترجمه گوگل]متخصصان تعلیم و تربیت با نظریه پردازان توسعه متحد شده اند تا این ایده ها را به جهان سوم گسترش دهند
[ترجمه ترگمان]educationists با نظریه پردازان توسعه هم کاری کرده اند تا این ایده ها را به دنیای سوم بسط دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Educationists must modify or supplement teacher training courses soas to cater for those who will work in rural schools.
[ترجمه گوگل]مربیان آموزشی باید دوره‌های آموزشی معلمان را اصلاح یا تکمیل کنند تا برای کسانی که در مدارس روستایی کار می‌کنند پاسخگو باشند
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان باید دوره های آموزشی معلمی را اصلاح یا تکمیل کنند تا افرادی که در مدارس روستایی کار خواهند کرد را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The object of educationist to prepare the young to educate themselves throughout their live.
[ترجمه گوگل]هدف آموزش و پرورش این است که جوانان را برای آموزش خود در طول زندگی آماده کند
[ترجمه ترگمان]هدف of این است که جوانان را برای تحصیل در طول زندگی خود آماده سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Christopher Alexander is an active architectural theorist, educationist and architect in the modern western architectural field.
[ترجمه گوگل]کریستوفر الکساندر یک نظریه پرداز معماری، آموزش و معمار فعال در زمینه معماری مدرن غرب است
[ترجمه ترگمان]کریستوفر الکساندر یک نظریه پرداز معماری فعال، educationist و معمار در زمینه معماری مدرن غربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is a home of famous ideologist, politics, educationist.
[ترجمه گوگل]این خانه ایدئولوگ، سیاست و آموزش و پرورش معروف است
[ترجمه ترگمان]این خانه ideologist، سیاست، educationist مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Zhang Shanlei, a modern famous philologist, educationist and clinician, took high reputation in TCM circle.
[ترجمه گوگل]ژانگ شانلی، فیلولوژیست، متخصص آموزش و پزشک مشهور مدرن، در حلقه TCM شهرت بالایی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]ژانگ Shanlei، philologist مشهور مدرن، educationist و متخصص بالینی، در دایره TCM به شهرت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The famous mathematics educationist, Hans Freudenthal thinks mathematicilization and study are a process of development. Mr.
[ترجمه گوگل]هانس فرودنتال، معلم مشهور ریاضیات، ریاضی‌سازی و مطالعه را فرآیندی از رشد می‌داند آقای
[ترجمه ترگمان]هانس Freudenthal، استاد مشهور ریاضی، فکر می کند که mathematicilization و مطالعه یک فرآیند توسعه هستند آقای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr wang is the famous educationist and composer who merely creates piano works in our country.
[ترجمه گوگل]آقای وانگ مربی و آهنگساز معروفی است که در کشور ما صرفاً به خلق آثار پیانو می پردازد
[ترجمه ترگمان]آقای وانگ، آهنگساز و آهنگ ساز مشهور است که تنها باعث خلق آثار پیانو در کشور ما می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Herbart is a famous educationist of Germany. He was also considered to be the representative of traditional education and had received the severe attack for that at the same time.
[ترجمه گوگل]هربارت یک کارشناس آموزشی مشهور آلمانی است وی همچنین نماینده آموزش سنتی به شمار می رفت و در همان زمان مورد هجمه شدید قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]Herbart یکی از educationist مشهور آلمان است او همچنین به عنوان نماینده آموزش سنتی در نظر گرفته شد و حمله ای شدید به آن زمان را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is an educationist who was respected when alive and mourned now dead.
[ترجمه گوگل]او یک معلم آموزش و پرورش است که وقتی زنده بود مورد احترام بود و اکنون مرده عزادار بود
[ترجمه ترگمان]او فردی است که در زمان زنده بودن مورد احترام بوده است و در حال حاضر مرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As the earliest thinker and educationist, Coufucius had deepest influence in Ancient times in China.
[ترجمه گوگل]کوفوسیوس به عنوان اولین متفکر و متخصص تعلیم و تربیت، عمیق ترین نفوذ را در دوران باستان در چین داشت
[ترجمه ترگمان]به عنوان اولین متفکر و educationist، Coufucius دارای بیش ترین تاثیر در روزگار باستان در چین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jaspers was a famous humanism educationist of Germany in the 20 th Century.
[ترجمه گوگل]یاسپرس یکی از مربیان مشهور اومانیسم آلمان در قرن بیستم بود
[ترجمه ترگمان]Jaspers در قرن بیستم humanism humanism از آلمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Are we getting our money's worth? An eminent educationist is now asking it loud and clear.
[ترجمه گوگل]آیا ما به ارزش پول خود می رسیم؟ اکنون یک کارشناس برجسته آموزش آن را با صدای بلند و واضح می پرسد
[ترجمه ترگمان]پولش رو داریم؟ یک افسر برجسته برجسته اکنون آن را با صدای بلند و واضح مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کارشناس اموزش و پرورش (اسم)
educationalist, educationist

انگلیسی به انگلیسی

• one who specializes in theories of education
an educationist is the same as an educationalist.

پیشنهاد کاربران

بپرس