educationalist

/ˌedʒʊˈkeɪʃnəlɪst//ˌedʒʊˈkeɪʃnəlɪst/

معنی: کارشناس اموزش و پرورش
معانی دیگر: کارشناس اموزش و پرورش

جمله های نمونه

1. As an educationalist, he was held in very high esteem.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کارشناس آموزشی، از احترام بسیار بالایی برخوردار بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک educationalist، او خیلی به او احترام قائل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This rapprochement of basic attitudes of educationalists and linguists is an important foundation for constructive dialogue and cooperation.
[ترجمه گوگل]این نزدیکی نگرش های اساسی مربیان و زبان شناسان، زیربنای مهمی برای گفتگو و همکاری سازنده است
[ترجمه ترگمان]این نزدیکی به نگرش اولیه of و زبانشناسان یک اساس مهم برای گفتمان سازنده و هم کاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new comprehensive schools, educationalists complained, seemed to have less social mixing than the old grammar schools had done.
[ترجمه گوگل]مربیان شکایت داشتند که مدارس جامع جدید نسبت به دبیرستان های قدیمی اختلاط اجتماعی کمتری داشتند
[ترجمه ترگمان]educationalists شکایت داشت که مدارس جامع جدید از اختلاط اجتماعی کمتری نسبت به مدارس دستور زبان قدیم برخوردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To an extent educationalists have fallen into a pit of their own making.
[ترجمه گوگل]تا حدی متخصصان آموزشی در گودالی که خودشان ساخته اند افتاده اند
[ترجمه ترگمان]تا حدی که educationalists در گودال خود فرو ریخته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both educationalists and industrialists find these very stimulating.
[ترجمه گوگل]هم کارشناسان آموزشی و هم صنعتگران این موارد را بسیار محرک می دانند
[ترجمه ترگمان]هر دو کارخانه داران و صاحبان صنایع، این افراد بسیار اغوا کننده را پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Programme has been devised by leading primary educationalists and follows the framework of the national curriculum.
[ترجمه گوگل]این برنامه توسط مربیان پیشرو ابتدایی طراحی شده است و از چارچوب برنامه درسی ملی پیروی می کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه با رهبری educationalists اصلی تدوین شده است و چارچوب برنامه آموزشی ملی را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Various disciplines were represented including educationalists, psychologists, doctors and others in associated medical professions.
[ترجمه گوگل]رشته های مختلف از جمله مربیان، روانشناسان، پزشکان و سایر رشته های مرتبط در حرفه های پزشکی حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]رشته های مختلفی از جمله educationalists، روانشناسان، پزشکان و دیگران در حرفه های پزشکی مرتبط نشان داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But this can also be true of educationalists who are seconded to a new project outside their own institution.
[ترجمه گوگل]اما این می تواند در مورد مربیانی که به پروژه جدیدی خارج از موسسه خود اعزام می شوند نیز صادق باشد
[ترجمه ترگمان]اما این می تواند در مورد educationalists نیز صادق باشد که در یک پروژه جدید خارج از موسسه خودشان مورد پشتیبانی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They really were head teachers: educationalists first and last.
[ترجمه گوگل]آنها واقعاً سر معلم بودند: اول و آخر مربیان آموزشی
[ترجمه ترگمان]آن ها واقعا معلم بودند: اول و آخر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is not a definition coined by an educationalist.
[ترجمه گوگل]این تعریفی نیست که توسط یک متخصص آموزشی ارائه شده باشد
[ترجمه ترگمان]این تعریفی نیست که توسط یک educationalist ابداع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fortunately, there are some educationalist and scholar and teachers have started research to this phenomenon.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه تعدادی از مربیان و دانش پژوهان وجود دارند و معلمان تحقیقاتی را برای این پدیده آغاز کرده اند
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، some و scholar و معلمان تحقیقات خود را برای این پدیده آغاز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yan Yuan is a well - famed Chinese educationalist and great thinker.
[ترجمه گوگل]یان یوان یک مربی مشهور چینی و متفکر بزرگ است
[ترجمه ترگمان]یوان یوان یک متخصص مشهور چینی مشهور و متفکری عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr. HAN Depei is a famous Jurist, educationalist and social practitioner of China.
[ترجمه گوگل]آقای HAN Depei یک حقوقدان مشهور، مربی و متخصص اجتماعی چین است
[ترجمه ترگمان]آقای han Depei یک متخصص مشهور Jurist، educationalist و پزشک اجتماعی چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Paul Monroe, the well-known American educationalist is one of the originator and key person of China Institute in America.
[ترجمه گوگل]پل مونرو، کارشناس آموزشی مشهور آمریکایی، یکی از مبتکران و افراد کلیدی موسسه چین در آمریکا است
[ترجمه ترگمان]پل مونرو، یکی از the و کلیدی موسسه چین در آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As a well known Italian composer, harpsichordist and educationalist in the 18th century, Domenico Scarlatti is one of the musicians with originality and individuality in the history of music.
[ترجمه گوگل]دومینیکو اسکارلاتی به عنوان آهنگساز، نوازنده هارپسیکورد و مربی معروف ایتالیایی در قرن هجدهم یکی از نوازندگان با اصالت و فردیت در تاریخ موسیقی است
[ترجمه ترگمان]در قرن ۱۸، به عنوان یک آهنگساز معروف ایتالیایی، harpsichordist و educationalist در قرن هجدهم، دومنیکو سکارلاتی یکی از نوازندگان با اصالت و فردیت در تاریخ موسیقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کارشناس اموزش و پرورش (اسم)
educationalist, educationist

انگلیسی به انگلیسی

• specialist in the methods and theory of education
an educationalist is a specialist in the theories and methods of education.

پیشنهاد کاربران

بپرس