فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: educates, educating, educated
حالات: educates, educating, educated
• (1) تعریف: to provide knowledge, training, and guidance to.
• مترادف: coach, illuminate, instruct, teach
• مشابه: lesson, school, train, tutor
• مترادف: coach, illuminate, instruct, teach
• مشابه: lesson, school, train, tutor
- How well do our schools educate our children?
[ترجمه مانی] مدارس ما چطور فرزندانمان را اموزش می دهد|
[ترجمه گنج جو] تعلیم و تربیت فرزندانمان در مدارس ما تا چه حد مقبول و پذیرفتنی است؟|
[ترجمه گوگل] مدارس ما چقدر فرزندانمان را آموزش می دهند؟[ترجمه ترگمان] مدارس ما چقدر به فرزندان ما آموزش می دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was born in India but was educated in England.
[ترجمه گنج جو] زادگاهش هند بود ولی تحصیلاتش در انگلیس انجام یافت.|
[ترجمه گوگل] او در هند به دنیا آمد اما در انگلستان تحصیل کرد[ترجمه ترگمان] او در هند متولد شد ولی در انگلستان تحصیل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A governess was hired to educate the two daughters.
[ترجمه گوگل] برای آموزش این دو دختر خانمی استخدام شد
[ترجمه ترگمان] معلمی استخدام شده بود تا دو دختر را تربیت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] معلمی استخدام شده بود تا دو دختر را تربیت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to inform on a particular subject.
• مترادف: inform, instruct, teach
• مشابه: discipline, illuminate, lesson, school, train, tutor
• مترادف: inform, instruct, teach
• مشابه: discipline, illuminate, lesson, school, train, tutor
- Could you educate me as to how to work this machine?
[ترجمه گوگل] آیا می توانید نحوه کار با این دستگاه را به من آموزش دهید؟
[ترجمه ترگمان] آیا می توانید به من آموزش دهید که چگونه این دستگاه را کار کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آیا می توانید به من آموزش دهید که چگونه این دستگاه را کار کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- These films educate the students on the dangers of drugs.
[ترجمه گوگل] این فیلم ها دانش آموزان را در مورد خطرات مواد مخدر آموزش می دهد
[ترجمه ترگمان] این فیلم ها به دانش آموزان در مورد خطرات مواد مخدر آموزش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این فیلم ها به دانش آموزان در مورد خطرات مواد مخدر آموزش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to nurture the moral or social development of.
• مترادف: develop, edify, enlighten, illuminate
• مشابه: better, civilize, elevate, improve, raise, uplift
• مترادف: develop, edify, enlighten, illuminate
• مشابه: better, civilize, elevate, improve, raise, uplift
- The experiences of summer camp help educate the children for life.
[ترجمه گوگل] تجربیات اردوی تابستانی به آموزش مادام العمر کودکان کمک می کند
[ترجمه ترگمان] تجارب اردوی تابستانی به آموزش کودکان برای زندگی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تجارب اردوی تابستانی به آموزش کودکان برای زندگی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to teach a person or group.
• مترادف: coach, teach
• مشابه: inform, train, tutor
• مترادف: coach, teach
• مشابه: inform, train, tutor
- As a parent, she educates by example.
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک پدر و مادر، با نمونه آموزش می دهد
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک والد، او به طور مثال به او آموزش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک والد، او به طور مثال به او آموزش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- These programs educate as well as entertain.
[ترجمه گوگل] این برنامه ها علاوه بر آموزش، سرگرم کننده هستند
[ترجمه ترگمان] این برنامه ها به خوبی پذیرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این برنامه ها به خوبی پذیرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید