editing

/ˈedətɪŋ//ˈedɪtɪŋ/

معنی: ویرایش
معانی دیگر: ویرایش

جمله های نمونه

1. nicol is responsible for editing and dispatching reports
نیکول مسئول ویرایش و ارسال گزارش ها است.

2. write the first draft; editing and rewriting it is ahmad's department
من نسخه ی اول را می نویسم ; بازنویسی و ویراستاری آن کار احمد است.

3. He's editing a book of essays by Isaiah Berlin.
[ترجمه گوگل]او در حال ویرایش کتابی از مقالات آیزایا برلین است
[ترجمه ترگمان]او کتابی از مقالات by برلین را ویرایش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A few mistakes always creep in during the editing process.
[ترجمه گوگل]همیشه چند اشتباه در طول فرآیند ویرایش رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات کمی همیشه در طول فرآیند ویرایش وارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He spent all morning editing the book.
[ترجمه گوگل]او تمام صبح را صرف ویرایش کتاب کرد
[ترجمه ترگمان]تمام صبح کتاب را تدوین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You'll need a powerful machine for editing videos.
[ترجمه گوگل]برای ویرایش ویدیوها به یک دستگاه قدرتمند نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به یک ماشین قدرتمند برای فیلمبرداری احتیاج خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm having difficulty using my video editing equipment and can't fathom out the various connections.
[ترجمه گوگل]من در استفاده از تجهیزات ویرایش ویدیوی خود مشکل دارم و نمی توانم اتصالات مختلف را درک کنم
[ترجمه ترگمان]من با استفاده از تجهیزات ویرایش ویدئو ام دچار مشکل شده ام و نمی توانم روابط مختلف را درک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Throughout the editing of this book, we have had much support and encouragement.
[ترجمه گوگل]در طول ویرایش این کتاب، ما از حمایت و تشویق بسیاری برخوردار بوده ایم
[ترجمه ترگمان]در طول ویرایش این کتاب، ما حمایت و تشویق زیادی داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The content of the media course includes scripting, editing and camera work.
[ترجمه گوگل]محتوای دوره رسانه شامل فیلمنامه نویسی، تدوین و کار دوربین است
[ترجمه ترگمان]محتوای روند رسانه شامل اسکریپت نویسی، ویرایش و کار دوربین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is editing together excerpts of some of his films.
[ترجمه گوگل]او در حال تدوین گزیده هایی از برخی از فیلم هایش است
[ترجمه ترگمان]او در حال ویرایش بخش هایی از برخی از فیلم های او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On-screen editing has become the norm for all student work.
[ترجمه گوگل]ویرایش روی صفحه برای همه کارهای دانش آموزی عادی شده است
[ترجمه ترگمان]ویرایش در صفحه نمایش برای همه کار دانش آموزان نرم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Editing requires great attention to detail .
[ترجمه گوگل]ویرایش نیاز به توجه زیادی به جزئیات دارد
[ترجمه ترگمان]ویرایش به جزئیات بسیار زیادی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She changed over to editing from marketing.
[ترجمه گوگل]او از بازاریابی به ویرایش تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]او به ویرایش از بازاریابی تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Before long he took over the editing of the magazine.
[ترجمه گوگل]دیری نگذشت که او سردبیری مجله را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که او تدوین مجله ای را که در دست داشت انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Version 2 offers some new editing features in addition to those discussed earlier in this chapter.
[ترجمه گوگل]نسخه 2 برخی از ویژگی های ویرایش جدید را علاوه بر مواردی که قبلا در این فصل مورد بحث قرار گرفت، ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]نسخه ۲ ویژگی های ویرایش جدید را علاوه بر آن هایی که قبلا در این بخش مورد بحث قرار گرفتند، ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ویرایش (اسم)
redaction, editing, edition

تخصصی

[سینما] پیوند - پیوند فیلم - ویرایش - مونتاژ - برش و پیوند نماهای مجزای فیلم با توالی مطلوب - تدوین - برش - ادیت
[کامپیوتر] ویرایش
[برق و الکترونیک] ویرایش

انگلیسی به انگلیسی

• act of preparing a literary work for publication; revising, correcting, altering

پیشنهاد کاربران

در متون علمی معنای ویرایش کننده میده
editing ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: تدوین
تعریف: عمل برش و پیوند و سر هم کردن تکه‏فیلم های فیلم برداری شده، براساس یک طرح مشخص
معنی مرتب کردن وتدوین هم میده. . . . . . . . . . . . . . . . .

بپرس