edify

/ˈedəˌfaɪ//ˈedɪfaɪ/

معنی: تقویت کردن، تقدیس کردن، تهذیب کردن، اخلاق اموختن
معانی دیگر: آموزاندن (به ویژه به منظور تعالی فکری و اخلاقی و روحی)، تزکیه کردن، پیراستن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: edifies, edifying, edified
مشتقات: edifyingly (adv.), edification (n.), edifier (n.)
• : تعریف: to enlighten or inform so as to uplift morally, intellectually, or spiritually.
مشابه: educate, illuminate

- School teachers of the 1800s edified their pupils by presenting to them the fables of Aesop and other morality tales.
[ترجمه سارابارتش] معلمان مدارس دردهه1800, دانش آموزان خودرابه واسطه ارائه قصه های Aesopوداستانهای اخلاقی دیگر، پرورش دادند.
|
[ترجمه گوگل] معلمان مدرسه در دهه 1800 دانش آموزان خود را با ارائه افسانه های ازوپ و دیگر داستان های اخلاقی به آنها تربیت کردند
[ترجمه ترگمان] معلمان مدرسه ساله ای ۱۸۰۰ دانش آموزان خود را با ارائه داستان های Aesop و دیگر داستان های اخلاقی به آن ها می آموزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the aim of church paintings was to edify the mind of the worshippers
هدف نقاشی های کلیسا تعالی بخشیدن به اندیشه های نیایش گران بود.

2. They tried to edify the child with music.
[ترجمه سارا بارتش] آنها سعی کردند کودک را با موسیقی رشد دهند.
|
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند کودک را با موسیقی تربیت کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند کودک را با موسیقی عوض کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Travel is an edifying experience, especially for young people.
[ترجمه گوگل]سفر یک تجربه آموزنده است، به ویژه برای جوانان
[ترجمه ترگمان]سفر یک تجربه آموزنده و به خصوص برای جوانان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No-one would claim that the film is morally edifying.
[ترجمه سارابارتش] هیچ کس ادعا نمی کند که این فیلم ازنظر اخلاقی تهذیب کننده است.
|
[ترجمه گوگل]هیچ کس ادعا نمی کند که فیلم از نظر اخلاقی آموزنده است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس ادعا نمی کند که این فیلم از نظر اخلاقی edifying است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Young students are advised to read edifying books to improve their mind.
[ترجمه سارابارتش] به دانش آموزان جوان توصیه می شود به خواندن کتابهای آموزنده اخلاقی تاذهن خودرا پرورش دهند.
|
[ترجمه گوگل]به دانش آموزان جوان توصیه می شود برای بهبود ذهن خود کتاب های آموزشی را مطالعه کنند
[ترجمه ترگمان]به دانش آموزان جوان توصیه می شود که کتاب های آموزنده خواندن ذهن خود را مطالعه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. TV should attempt to edify the masses.
[ترجمه سارابارتش] تلویزیون باید تلاش کند تا توده های مردم را رشد دهد.
|
[ترجمه گوگل]تلویزیون باید تلاش کند تا توده ها را تربیت کند
[ترجمه ترگمان]تلویزیون باید تلاش کند تا توده های مردم را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yan'an, a gallant historical picture scroll, those who edify later generations is an illumination life, classical. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]Yan'an، طومار تصویر تاریخی شجاع، کسانی که نسل‌های بعدی را تربیت می‌کنند، یک زندگی روشنایی، کلاسیک است فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]یان an، یک طومار تصویری تاریخی، آن هایی که نسل های بعدی را edify، یک زندگی روشنایی، کلاسیک و کلاسیک است فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wherefore comfort yourselves together, and edify one another, even as also ye do.
[ترجمه گوگل]پس با هم دلداری دهید و یکدیگر را بنا کنید، چنانکه شما نیز انجام می دهید
[ترجمه ترگمان]و از این رو در عین حال با هم آشتی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here cultural hedonic deep, ancient Chaoshan culture edify here growth us.
[ترجمه گوگل]در اینجا فرهنگ لذت‌بخش فرهنگی عمیق و باستانی چاوشان ما را در اینجا پرورش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در اینجا فرهنگ hedonic فرهنگی غنی و باستانی رشد می کند که ما را رشد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I like to think that these essays edify me in some way, but at the very least they appeal to the voyeur in me.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم فکر کنم که این مقالات به نحوی مرا پرورش می دهند، اما حداقل برای فضول در من جذاب هستند
[ترجمه ترگمان]دوست دارم به این فکر کنم که این مقالات تا حدی به من مربوط است، اما حداقل آن ها برای یک چشم به من التماس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The purpose is to widen train thought, edify somewhat to the reader.
[ترجمه گوگل]هدف این است که اندیشه را گسترش دهد، تا حدودی به خواننده تعالی بخشد
[ترجمه ترگمان]هدف، گسترش تفکر قطار، تا حدی به خواننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Help me speak words of blessing to edify those around me today.
[ترجمه گوگل]به من کمک کن تا امروز کلمات پر برکتی را بیان کنم تا اطرافیانم را تربیت کنم
[ترجمه ترگمان]به من کمک کن تا همه این ها را برای من تعریف کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the 18th century art was seen, along with music and poetry, as something edifying.
[ترجمه گوگل]در قرن 18 هنر، همراه با موسیقی و شعر، به عنوان چیزی آموزنده دیده می شد
[ترجمه ترگمان]در قرن ۱۸ هنر به همراه موسیقی و شعر، به عنوان یک چیز آموزنده، دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Watching soccer fans howling racist remarks was not an edifying sight.
[ترجمه گوگل]تماشای طرفداران فوتبال که اظهارات نژادپرستانه را زوزه می کشند، منظره آموزنده ای نبود
[ترجمه ترگمان]تماشای طرفداران فوتبال، شنیدن سخنان نژاد پرست یک منظره جالب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Being left in a bar all afternoon with a load of football supporters is not the most edifying of experiences.
[ترجمه گوگل]ماندن در یک بار در تمام بعدازظهر با انبوهی از هواداران فوتبال، آموزنده ترین تجربه نیست
[ترجمه ترگمان]تنها ماندن در یک بار در سراسر بعد از ظهر با بار کردن طرفداران فوتبال، most تجربه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقویت کردن (فعل)
encourage, support, bolster, fort, augment, corroborate, amplify, rally, reinforce, fortify, sustain, uphold, relay, beef, edify

تقدیس کردن (فعل)
consecrate, celebrate, bless, sain, edify, hallow, enshrine, sanctify

تهذیب کردن (فعل)
refine, edify, regenerate

اخلاق اموختن (فعل)
edify

انگلیسی به انگلیسی

• educate morally or spiritually, provide moral guidance, strengthen, improve
if something edifies you, it teaches you something useful or interesting; a formal word.

پیشنهاد کاربران

To edify someone means to enlighten or educate them, usually in a moral or intellectual sense. It can refer to teaching someone in a way that improves their character or knowledge.
روشنگری یا تربیت کردن کسی، معمولاً به معنای اخلاقی یا فکری، تعلیم و تربیت کردن کسی
...
[مشاهده متن کامل]

این می تواند به آموزش به کسی اشاره کند که شخصیت یا دانش او را بهبود بخشد.
مثال ها؛
“It’s my goal to edify my students and help them become better individuals. ”
A parent might encourage their child by saying, “Reading books will edify you and expand your mind. ”
In a discussion about the purpose of education, someone might argue, “Education should not only inform but also edify students. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-teaching/
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : edify
✅️ اسم ( noun ) : edification
✅️ صفت ( adjective ) : edifying
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس