• : تعریف: to force out, defeat, or overcome by a small margin.
- The team was edged out in the finals.
[ترجمه گوگل] این تیم در فینال مغلوب شد [ترجمه ترگمان] این تیم در مسابقات نهایی به حاشیه رانده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Signal lights on cars have edged out hand signals.
[ترجمه گوگل]چراغهای سیگنال روی ماشینها سیگنالهای دستی را کنار زدهاند [ترجمه ترگمان]سیگنال چراغ روی خودروها به سرعت سیگنال های دست را از بین می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. France edged out the British team by less than a second.
[ترجمه پیام] فرانسه با کمتر از یک ثانیه اختلاف، تیم انگلیس را شکست داد.
|
[ترجمه گوگل]فرانسه کمتر از یک ثانیه از تیم بریتانیا پیشی گرفت [ترجمه ترگمان]فرانسه با سرعت کم تر از یک ثانیه تیم انگلیس را ترک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That forceful young woman edged out the former headmaster and is now headmaster herself.
[ترجمه گوگل]آن زن جوان زورگو مدیر سابق مدرسه را کنار زد و اکنون خودش مدیر مدرسه است [ترجمه ترگمان]این خانم جوان قوی، مدیر قبلی را بیرون کشید و حالا مدیر مدرسه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We edged out of the crowd.
[ترجمه گوگل]از بین جمعیت خارج شدیم [ترجمه ترگمان]از میان جمعیت خارج شدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was edged out of the company by the new director.
[ترجمه گوگل]او توسط مدیر جدید از شرکت اخراج شد [ترجمه ترگمان]او توسط مدیر جدید از شرکت بیرون کشیده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Kennedy edged out Nixon in the 1960 presidential election.
[ترجمه گوگل]کندی در انتخابات ریاست جمهوری 1960 از نیکسون پیشی گرفت [ترجمه ترگمان]کندی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۶۰ به سمت نیکسون رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Homemade goods are edging out imported foreign goods.
[ترجمه گوگل]کالاهای خانگی از کالاهای وارداتی خارجی دور میشوند [ترجمه ترگمان]کالاهای خانگی در حال خروج از کالاهای وارداتی خارجی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was edged out of his job by his ambitious assistant.
[ترجمه گوگل]او توسط دستیار جاه طلبش از کارش کنار گذاشته شد [ترجمه ترگمان]او با دستیار جاه طلب خود از کارش بیرون آمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She was edged out of the semi - final by her younger rival.
[ترجمه گوگل]او از نیمه نهایی توسط رقیب جوان ترش کنار رفت [ترجمه ترگمان]او از رقیب کوچک تر خود دور شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Not so long ago Eamon Darcy was edged out of the top nine automatic spots, losing by a matter of a few points.
[ترجمه گوگل]چندی پیش ایمون دارسی از 9 جایگاه برتر خودکار خارج شد و با چند امتیاز از دست داد [ترجمه ترگمان]خیلی وقت پیش، Eamon دار سی از نه نقطه شروع به پایین کشیده شد و چند نکته را از دست داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This season's dual meet on Feb. 21 was just as close as Dwenger edged out the Spartans 1 125-1 000.
[ترجمه گوگل]دیدار دوگانه این فصل در 21 فوریه به همان اندازه نزدیک بود که دوئنگر با نتیجه 125-1000 اسپارتان را شکست داد [ترجمه ترگمان]این دیدار دوگانه در روز ۲۱ فوریه درست به همان اندازه نزدیک بود که Dwenger از ۱ تا ۱ هزار تن از Spartans را دور زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He pulled open the landing window and edged out on to the ledge which ran around the block.
[ترجمه گوگل]او پنجره فرود را باز کرد و به سمت طاقچه ای که در اطراف بلوک بود بیرون آمد [ترجمه ترگمان]پنجره پاگرد را باز کرد و به سمت لبه آن رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Will post - PC devices begin to edge out PCs as time goes on?
[ترجمه گوگل]آیا با گذشت زمان دستگاههای PC از رایانههای شخصی دورتر خواهند شد؟ [ترجمه ترگمان]آیا زمانی که زمان ادامه می یابد، دستگاه های بعد از PC های خارج از کامپیوتر شروع به خارج کردن کامپیوترهای شخصی می کنند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Edge out windows oneself of screen savers.
[ترجمه گوگل]خود را از محافظ صفحهنمایش خارج کنید [ترجمه ترگمان]windows خود را از پس محافظ های صفحه نمایش بیرون می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشنهاد کاربران
edge out یک فعل اصطلاحی به معنای پیروز شدن با فاصله کم است. edge به تنهایی به معنای حاشیه، لبه یا فاصله است و با ترکیب out یک اصطلاح ایجاد می شود که معنای آن کنایی است. یعنی کاملا مرتبط به edge و out نیست. بلکه حالت اصطلاح و ضرب المثل دارد. ... [مشاهده متن کامل]
1 - پیروز شدن 2 - جلو زدن می توانند ترجمه های خوبی باشند. ممکن است معانی دیگری هم وجود داشته باشد. Harris is ahead by 1 point in the poll by the firm Bendixen & Amandi Inc. She would *edge out* Trump 42% - 41%. The survey showed 12% undecided and 3% support going to third - party candidates. It had a margin of error of plus or minus 3. 1 percentage points. در بالا She would edge out Trump 42% - 41%. یعنی هریس احتمال دارد بر ترامپ 42 به 41 درصد پیروز شود احتمالا اینجا edge out اشاره به "مسابقه ای فرضی" مانند "مسابقه دومیدانی" دارد که در آن یکی از رقبا می تواندفقط با کمی "جلوتر زدن" دیگری را مغلوب خود سازد.
با توجه به معانی دوستان، میتوان پس زدن را هم به عنوان معادل کنار زدن و پشت سر گذاشتن در نظر گرفت. در ترجمه من این برابر کارآمد بود. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 💙🙏🏼
به حاشیه راندن
کسی یا چیزی را کنار زدن ( با غلبه بر آن )
پشت سر گذاشتن
( اصطلاح ) : 1 - به آرامی موفق به کاری شدن 2 - به زور بر کسی یا چیزی غلبه کردن 3 - کسی را از سازمانی حذف کردن ( به روشهای غیر مستقیم ) https://www. ldoceonline. com/dictionary/edge - out https://www. merriam - webster. com/dictionary/edge out