ectoplasm

/ˈektəplæzəm//ˈektəplæzəm/

معنی: برون مایه
معانی دیگر: برون دشته (لایه ی برونی دشته یاخته یا سیتوپلاسم) (در برابر درون دشته = endoplasm)، طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the outer part of the material surrounding the nucleus of a cell. (Cf. endoplasm.)

جمله های نمونه

1. Susan pulled out handfuls of ectoplasm and threw them aside.
[ترجمه گوگل]سوزان مشت های اکتوپلاسم را بیرون آورد و به کناری انداخت
[ترجمه ترگمان]سوزان مشت ectoplasm را بیرون کشید و کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Death: The Arcanum that governs darkness, decay, ectoplasm, enervation, ghosts and soul stealing.
[ترجمه گوگل]مرگ: Arcanum که بر تاریکی، پوسیدگی، اکتوپلاسم، انرژی، ارواح و دزدی روح حاکم است
[ترجمه ترگمان]مرگ: The که بر ظلمت، پوسیدگی، ectoplasm و روح و روح دزدی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Purview : Darkness, decay, ectoplasm, enervation, ghosts, soul stealing.
[ترجمه گوگل]موضوع: تاریکی، پوسیدگی، اکتوپلاسم، انرژی، ارواح، دزدی روح
[ترجمه ترگمان]تاریکی، پوسیدگی، ectoplasm، enervation، ارواح، روح دزدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Suddenly I'm taking direction from a hunk of ectoplasm?
[ترجمه گوگل]ناگهان از قسمتی از اکتوپلاسم جهت می گیرم؟
[ترجمه ترگمان]ناگهان متوجه شدم که یک تکه از بدن ectoplasm را به طرفم می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ectoplasm has been studied in a similar fashion.
[ترجمه گوگل]اکتوپلاسم به روشی مشابه مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]ectoplasm به روش مشابهی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dismiss Ectoplasm. Dissipates ectoplasmic targets.
[ترجمه گوگل]اکتوپلاسم را رد کنید اهداف اکتوپلاسمی را متلاشی می کند
[ترجمه ترگمان]\"ectoplasm\" هم \"Dismiss\" و همچنین هدف و هدف ها را
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The traditional ghost appears in a hazy white form, popularly believed to be ectoplasm.
[ترجمه گوگل]شبح سنتی به شکل سفید مه‌آلود ظاهر می‌شود که عموماً معتقدند اکتوپلاسم است
[ترجمه ترگمان]روح سنتی به شکل سفید مبهمی به نظر می رسد، که عموما اعتقاد بر آن است که ectoplasm است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These appear as human-headed wriggling forms, like massive maggots, created from ectoplasm.
[ترجمه گوگل]اینها به صورت اشکال چروکیده با سر انسان، مانند ماگت های عظیم که از اکتوپلاسم ایجاد شده اند، ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]اینها به صورت اشکال درهم پیچیده انسانی، مثل کرم انبوه، که از ectoplasm تشکیل شده اند، ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Creatures born in bodies torn apart by spirits, animated by the ectoplasm left in the wounds.
[ترجمه گوگل]موجودات متولد شده در بدن های پاره پاره شده توسط ارواح، متحرک توسط اکتوپلاسم باقی مانده در زخم
[ترجمه ترگمان]موجودات جادویی در بدنشان جدا از روح متولد می شوند، و روح ectoplasm که از wounds بیرون امده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Endoplasm The inner layer of cytoplasm in plant cells, which contains the main organelles. Compare ectoplasm.
[ترجمه گوگل]آندوپلاسم لایه داخلی سیتوپلاسم در سلول های گیاهی که حاوی اندامک های اصلی است اکتوپلاسم را مقایسه کنید
[ترجمه ترگمان]Endoplasm لایه درونی سیتوپلاسم در سلول های گیاهی، که اندامک های اصلی را شامل می شود ectoplasm را مقایسه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It converts part of the physical mass of the mediums body into another substance, ectoplasm.
[ترجمه گوگل]بخشی از جرم فیزیکی بدن محیط را به ماده دیگری به نام اکتوپلاسم تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]آن بخشی از جرم فیزیکی بدن را به ماده دیگری تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برون مایه (اسم)
ectoplasm

انگلیسی به انگلیسی

• outer part of the cytoplasm (biology); radiation supposedly emitted by the body of a medium

پیشنهاد کاربران

Ectoplasm is a term used to describe a supernatural substance that is believed to emanate from the body of a ghost or spirit during a manifestation. It is often depicted as a slimy or viscous substance.
...
[مشاهده متن کامل]

اکتوپلاسم اصطلاحی برای توصیف یک ماده ماوراء طبیعی که اعتقاد بر این است که در خلال یک تجلی از بدن یک روح یا شبح خارج می شود. اغلب به عنوان یک ماده لزج یا چسبناک به تصویر کشیده می شود.
*** اکتوپلاسم که از ریشه یونانی ektos به معنای بیرون و plasma به معنای چیز شکل گرفته یا تولید شده، واژه ای است در اسپیریتوالیسم که شارل روبر ریشه استفاده کرد تا به ماده یا انرژی روحی اشاره کند که واسطه های روحی با ترشح آن باعث ظهور ارواح می شوند. به گفته آنان، اکتوپلاسم مرتبط با شکل گیری روح است. اکتوپلاسم نوعی حرکت برای احضار واقعی ارواح می باشد این ماده درون تمام افراد وجود دارد ولی در شخص مدیوم یا واسطه این ماده به ارواح کمک می کند تا بتوانند بهتر ظهور جسمانی پیدا کنند چون ارواح به صورت نور تجزیه ناپذیر هستند برای ظهور احتیاج به یک ماده زمینی و سخت دارند به نام اکتوپلاسم.
مثال؛
In some paranormal investigations, investigators claim to have captured ectoplasm on camera.
A person discussing ghostly encounters might say, “I saw a trail of ectoplasm leading from the attic. ”
In a supernatural - themed TV show, a character might say, “The ectoplasm left behind by the ghost was a key piece of evidence. ”

ectoplasm
جسم اثیری
ectoplasm ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: برمیان‏یاخته
تعریف: بخش پیرامونی مادۀ زمینه‏ای میان‏یاخته در بسیاری از یاخته‏ها
لایه ی خارجی سیتوپلاسم

بپرس