ectoparasite


(انگل شناسی) برون انگل (انگلی که در بیرون از میزبان خود زیست می کند) (در مقابل درون انگل = endoparasite)، انگل خارجی که در قسمت خارجی میزبان زندگی میکند، انگل برون زی، برانگل

جمله های نمونه

1. Aside from the larger ectoparasites, you will need access to a microscope if you are to identify bacteria and protozoans.
[ترجمه گوگل]جدای از انگل های خارجی بزرگتر، اگر بخواهید باکتری ها و تک یاخته ها را شناسایی کنید، به میکروسکوپ نیاز خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]علاوه بر the بزرگ تر، اگر بخواهید باکتری ها و protozoans را شناسایی کنید به یک میکروسکوپ دسترسی پیدا خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Laboulbeniales are ectoparasites - most of their tissue remains outside the host - and only superficially penetrate into the host.
[ترجمه گوگل]Laboulbeniales انگل های خارجی هستند - بیشتر بافت آنها در خارج از میزبان باقی می ماند - و فقط به صورت سطحی به داخل میزبان نفوذ می کنند
[ترجمه ترگمان]اکثر بافت آن ها خارج از میزبان باقی می ماند - و تنها سطحی است که به میزبان نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ectoparasite community of Sal pingotus kozlovi .
[ترجمه گوگل]جامعه انگل نابجا Sal pingotus kozlovi
[ترجمه ترگمان]جامعه Ectoparasite سال واتیون pingotus kozlovi است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective:To understand species-abundance distribution of the rodent's ectoparasite communities in Dongling Mountain, Western Beijing.
[ترجمه گوگل]هدف: درک توزیع فراوانی گونه‌ها در جوامع انگل خارجی جوندگان در کوه دانگلینگ، پکن غربی
[ترجمه ترگمان]هدف: برای درک توزیع فراوانی جوامع ectoparasite موش در کوه Dongling در غرب پکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Within this ectoparasite complex, 17 species have previously been reported to be vectors of human disease agents.
[ترجمه گوگل]در داخل این مجموعه انگل نابجا، قبلاً 17 گونه ناقل عوامل بیماری انسانی گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]در این مجتمع ectoparasite، ۱۷ گونه به عنوان بردارهای عامل بیماری انسان گزارش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion:Species richness and abundance indices varied significantly in different types of ectoparasite communities among different hosts.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: شاخص‌های غنا و فراوانی گونه‌ای در جوامع مختلف انگل‌های خارجی در میزبان‌های مختلف به‌طور معنی‌داری متفاوت است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: غنا و فراوانی فراوانی در انواع مختلف جوامع ectoparasite در میان میزبان های مختلف متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Density and distribution of rodents with the relationship of rodents and its ectoparasite are also discussed.
[ترجمه گوگل]تراکم و توزیع جوندگان با رابطه جوندگان و انگل نابجای آن نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]چگالی و توزیع جوندگان با رابطه جوندگان و ectoparasite نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ivermectin is an excellent antiparasitic drug, it has significant effects on animal diseases which are caused by endoparasite and ectoparasite.
[ترجمه گوگل]ایورمکتین یک داروی ضد انگلی عالی است که اثرات قابل توجهی بر روی بیماری های حیوانی که توسط اندوپارازیت و انگل انگل ایجاد می شود، دارد
[ترجمه ترگمان]Ivermectin یک داروی antiparasitic عالی است و اثرات قابل توجهی بر بیماری های حیوانی دارد که از endoparasite و ectoparasite ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To grasp the community composition and structure of ectoparasite fleas on rodents in the Tarim Basin.
[ترجمه گوگل]هدف درک ترکیب جامعه و ساختار کک های انگل نابجا بر روی جوندگان در حوضه تاریم
[ترجمه ترگمان]هدف درک ترکیب اجتماعی و ساختار کک در جوندگان در حوضه Tarim
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] انگل سطحی. انگل در خارج بدن میزبان تغذیه می کند، مانند شپش

انگلیسی به انگلیسی

• external parasite

پیشنهاد کاربران

انگلی که در قسمت بیرونی ( outside ) میزبان خود زندگی می کند.
برون انگل: ( اسم ) انگلی که روی پوست زندگی می کند.

بپرس