economize

/ɪˈkɑːnəˌmaɪz//ɪˈkɒnəmaɪz/

معنی: صرفه جویی کردن، رعایت اقتصاد کردن
معانی دیگر: کم گساری کردن، کم مصرف کردن، امساک کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: economizes, economizing, economized
• : تعریف: to practice thrift; avoid wasteful expenditure; be economical.
مترادف: save, spare
متضاد: splurge
مشابه: pinch pennies, retrench, scrimp, stint

- The family economized in the winter months so as to afford a vacation in the summer.
[ترجمه گوگل] خانواده در ماه‌های زمستان صرفه‌جویی می‌کردند تا بتوانند تعطیلات خود را در تابستان تأمین کنند
[ترجمه ترگمان] خانواده در ماه های زمستان صرفه جویی می کردند تا بتوانند در تابستان به تعطیلات بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: economizer (n.)
• : تعریف: to use or spend less of; manage thriftily.
مترادف: conserve, save, spare
متضاد: squander
مشابه: pinch pennies, put aside, scrimp

جمله های نمونه

1. citizens were asked to economize on water consumption
از شهروندان خواسته شد که در مصرف آب،صرفه جویی کنند.

2. they had turned off half of the city's lights in order to economize
نیمی از چراغ های شهررا به منظور صرفه جویی خاموش کرده بودند.

3. We're going to have to economize from now on.
[ترجمه گوگل]از این به بعد باید صرفه جویی کنیم
[ترجمه ترگمان]از این به بعد باید صرفه جویی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The management decided to economize by cutting the dead wood from the workforce,thus reducing the wages bill.
[ترجمه م] مدیریت تصمیم گرفت که آدم های دل مرده وغیرموثر را از نیروی کارکاهش بدهد
|
[ترجمه گوگل]مدیریت تصمیم گرفت با بریدن چوب مرده از نیروی کار، صرفه جویی کند، بنابراین صورت حساب دستمزد را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]مدیریت تصمیم گرفت که با قطع کردن چوب مرده از نیروی کار، صرفه جویی کند و در نتیجه لایحه حقوق را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A lot of companies are trying to economize by not taking on new staff.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها در تلاش هستند تا با عدم استخدام کارکنان جدید، صرفه جویی کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها در تلاشند تا با گرفتن کارکنان جدید، صرفه جویی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We'd rather economize on clothes than food.
[ترجمه گوگل]ما ترجیح می‌دهیم در خرید لباس صرفه‌جویی کنیم تا غذا
[ترجمه ترگمان]ما ترجیح میدیم به خاطر غذا صرفه جویی کنیم تا غذا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Higher taxes encourage people to economize on fuel.
[ترجمه گوگل]مالیات های بالاتر مردم را تشویق به صرفه جویی در مصرف سوخت می کند
[ترجمه ترگمان]مالیات های بالاتر مردم را به صرفه جویی در سوخت تشویق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had tried to economize with the size and quality and the envelopes were in danger of splitting.
[ترجمه گوگل]او سعی کرده بود با اندازه و کیفیت صرفه جویی کند و پاکت ها در خطر شکافتن بودند
[ترجمه ترگمان]کوشیده بود به اندازه و کیفیت صرفه جویی کند و پاکت های در خطر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We're looking for ways to help farmers economize on chemicals and fertilizer.
[ترجمه گوگل]ما به دنبال راه هایی برای کمک به کشاورزان در صرفه جویی در مصرف مواد شیمیایی و کود هستیم
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال راه هایی برای کمک به کشاورزان در زمینه مواد شیمیایی و کود شیمیایی هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Helen continued to look for work, and to economize.
[ترجمه گوگل]هلن به جستجوی کار و صرفه جویی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]هلن به دنبال کار و صرفه جویی در کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Families on low incomes are having to economize on food and heating costs.
[ترجمه گوگل]خانواده‌هایی که درآمد پایینی دارند مجبورند در هزینه‌های غذا و گرمایش صرفه‌جویی کنند
[ترجمه ترگمان]خانواده های کم درآمد مجبور به صرفه جویی در هزینه های غذا و گرمایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We should effectively protect, rationally exploit and economize on natural resources.
[ترجمه گوگل]ما باید به طور مؤثر از منابع طبیعی محافظت، بهره برداری منطقی و صرفه جویی در آنها کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به طور موثر از استثمار و بهره برداری منطقی و صرفه جویی در منابع طبیعی محافظت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We should increase production and economize as much as possible.
[ترجمه گوگل]باید تولید را افزایش دهیم و تا حد امکان صرفه جویی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید تا حد امکان تولید و صرفه جویی را افزایش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Automobile lightening can efficaciously economize energy and decrease environmental pollution.
[ترجمه گوگل]روشنایی خودرو می تواند به طور موثر انرژی را صرفه جویی کند و آلودگی محیط زیست را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]روشن شدن اتومبیل باعث صرفه جویی در مصرف انرژی و کاهش آلودگی محیط زیست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صرفه جویی کردن (فعل)
economize, scrounge

رعایت اقتصاد کردن (فعل)
economize

تخصصی

[مهندسی گاز] صرفه جوئی کردن، رعایت اقتصاد کردن

انگلیسی به انگلیسی

• save; cut back, be thrifty (also economise)
if you economize, you save money by spending it very carefully.

پیشنهاد کاربران

کمتر اختصاص دادن منابع
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : economize
✅️ اسم ( noun ) : economy / economics / economist
✅️ صفت ( adjective ) : economic / economical
✅️ قید ( adverb ) : economically
صرفه جویی کردن
کم خرج کردن
بهینه کردن
اقتصادی بودن

بپرس