economical

/ˌekəˈnɑːmɪkl̩//ˌiːkəˈnɒmɪkl̩/

معنی: مقرون بصرفه
معانی دیگر: مقرون به صرفه، صرفه جویانه، کم مصرف، کم گسار، مقتصد، (سبک نگارش) موجز، کوته وار، فشرده گوی، (وابسته به بازرگانی) اقتصادی، مانبدی، تجارتی، وابسته به علم اقتصاد، خانه دار، باصرفه، اقتصادی، خانگی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: wasting little; thrifty; frugal.
مترادف: cost-effective, frugal, provident, sparing, thrifty
متضاد: extravagant, inefficient, spendthrift, uneconomical
مشابه: careful, chary, efficient, prudent

جمله های نمونه

1. an economical style
سبک موجز

2. an economical way of using fuel
روش صرفه جویانه مصرف سوخت

3. she is a very economical housewife
او خانه دار بسیار صرفه جویی است.

4. sea transportation is the most economical
حمل و نقل دریایی از همه ارزان تر است.

5. that hotel is clean yet economical
آن هتل تمیز و با این حال ارزان است.

6. The President made Congress aware of the need to be more economical.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور کنگره را از نیاز به صرفه جویی بیشتر آگاه کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور کنگره را از نیاز به اقتصادی بودن آگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is more economical to wash a full load.
[ترجمه گوگل]شستن بار کامل مقرون به صرفه تر است
[ترجمه ترگمان]این کار مقرون به صرفه است که بار کامل را بشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Solid fuel would be more economical.
[ترجمه M] سوخت جامد مقرون به صرفه تر است
|
[ترجمه گوگل]سوخت جامد مقرون به صرفه تر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]سوخت جامد اقتصادی تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She is economical with/in her use of salt when cooking.
[ترجمه گوگل]او در استفاده از نمک هنگام پخت و پز مقرون به صرفه است
[ترجمه ترگمان]او با استفاده از نمک در هنگام آشپزی می تواند از نمک استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Coke is an economical fuel but it leaves a lot of ash.
[ترجمه گوگل]کک یک سوخت مقرون به صرفه است اما خاکستر زیادی به جا می گذارد
[ترجمه ترگمان]\"کوکاکولا\" یک سوخت اقتصادی است، اما مقدار زیادی خاکستر باقی می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Going by train is more economical than going by plane.
[ترجمه گوگل]سفر با قطار به صرفه تر از سفر با هواپیما است
[ترجمه ترگمان]سفر با قطار اقتصادی تر از رفتن به هواپیما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It would be more economical to buy the bigger size.
[ترجمه گوگل]خرید سایز بزرگتر مقرون به صرفه تر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برای خرید سایز بزرگ تر مقرون به صرفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is economical of his time.
[ترجمه گوگل]او در زمان خود اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]وی صرفه جویی در زمان خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She is an economical housekeeper and feeds her family cheaply.
[ترجمه گوگل]او یک خانه دار اقتصادی است و خانواده اش را با قیمت ارزان تغذیه می کند
[ترجمه ترگمان]او سرایدار صرفه جویی است و به این قیمت به خانواده اش غذا می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A small car is more economical to run.
[ترجمه گوگل]یک ماشین کوچک به صرفه تر است
[ترجمه ترگمان]اتومبیل کوچک برای اجرا مقرون به صرفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A monthly is more economical than 4 weeklies.
[ترجمه گوگل]یک ماهنامه به صرفه تر از 4 هفته نامه است
[ترجمه ترگمان]ماهانه more از ۴ هفتگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It is usually economical to buy washing powder in large quantities.
[ترجمه گوگل]معمولا خرید پودر لباسشویی به مقدار زیاد مقرون به صرفه است
[ترجمه ترگمان]معمولا استفاده از پودر شستشو در مقادیر زیاد مقرون به صرفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The lorry is very economical on fuel and yet has a good turn of speed when required.
[ترجمه گوگل]این کامیون در مصرف سوخت بسیار مقرون به صرفه است و در عین حال سرعت چرخش خوبی در صورت نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این کامیون در زمینه سوخت بسیار مقرون به صرفه است و در صورت نیاز به سرعت بسیار بالایی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقرون به صرفه (صفت)
economical

تخصصی

[حسابداری] اقتصادی
[عمران و معماری] اقتصادی
[ریاضیات] اقتصادی

انگلیسی به انگلیسی

• thrifty, saving, frugal, careful not to waste money
something that is economical does not require a lot of money to operate.
if someone is economical, they spend money carefully and sensibly.
economical also means using the minimum amount of something that is necessary.

پیشنهاد کاربران

مقرون به صرفه، اقتصادی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : economize
✅️ اسم ( noun ) : economy / economics / economist
✅️ صفت ( adjective ) : economic / economical
✅️ قید ( adverb ) : economically
معادل cheap یعنی ارزان.
با این تفاوت که cheap غیررسمی ولی economical رسمی هستش.
economical ( adj ) = affordable ( adj )
به معناهای: مقرون به صرفه، ارزان، مناسب، اقتصادی/قابل تحمل
Be economical with the truth :
Phrase
فریب دادن مردم ( با کامل نگفتن حقیقت به آنها. مردم زمانی از این عبارت استفاده می کنند که بخواهند نشان دهند فردی بی صداقت است ، اما در واقع نمی خواهند او را به دروغ متهم کنند. )
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/be-economical-with-the-truth
Economical باصرفه، خوش قیمت ، خوش معامله
Economic اقتصادی ( وابسته به پول و کار )
Economic problem مشکل اقتصادی
Economical car ماشین باصرفه
مقرون به صرفه
در مطالب غیر اقتصادی به معنای به صرفه و عملی معنی می شود.
economically از نظر عملی
ارزان_خرج کم

بپرس