6. The President made Congress aware of the need to be more economical.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور کنگره را از نیاز به صرفه جویی بیشتر آگاه کرد [ترجمه ترگمان]رئیس جمهور کنگره را از نیاز به اقتصادی بودن آگاه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is more economical to wash a full load.
[ترجمه گوگل]شستن بار کامل مقرون به صرفه تر است [ترجمه ترگمان]این کار مقرون به صرفه است که بار کامل را بشوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Solid fuel would be more economical.
[ترجمه M] سوخت جامد مقرون به صرفه تر است
|
[ترجمه گوگل]سوخت جامد مقرون به صرفه تر خواهد بود [ترجمه ترگمان]سوخت جامد اقتصادی تر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She is economical with/in her use of salt when cooking.
[ترجمه گوگل]او در استفاده از نمک هنگام پخت و پز مقرون به صرفه است [ترجمه ترگمان]او با استفاده از نمک در هنگام آشپزی می تواند از نمک استفاده کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Coke is an economical fuel but it leaves a lot of ash.
[ترجمه گوگل]کک یک سوخت مقرون به صرفه است اما خاکستر زیادی به جا می گذارد [ترجمه ترگمان]\"کوکاکولا\" یک سوخت اقتصادی است، اما مقدار زیادی خاکستر باقی می گذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Going by train is more economical than going by plane.
[ترجمه گوگل]سفر با قطار به صرفه تر از سفر با هواپیما است [ترجمه ترگمان]سفر با قطار اقتصادی تر از رفتن به هواپیما است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It would be more economical to buy the bigger size.
[ترجمه گوگل]خرید سایز بزرگتر مقرون به صرفه تر خواهد بود [ترجمه ترگمان]برای خرید سایز بزرگ تر مقرون به صرفه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He is economical of his time.
[ترجمه گوگل]او در زمان خود اقتصادی است [ترجمه ترگمان]وی صرفه جویی در زمان خود است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She is an economical housekeeper and feeds her family cheaply.
[ترجمه گوگل]او یک خانه دار اقتصادی است و خانواده اش را با قیمت ارزان تغذیه می کند [ترجمه ترگمان]او سرایدار صرفه جویی است و به این قیمت به خانواده اش غذا می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A small car is more economical to run.
[ترجمه گوگل]یک ماشین کوچک به صرفه تر است [ترجمه ترگمان]اتومبیل کوچک برای اجرا مقرون به صرفه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. A monthly is more economical than 4 weeklies.
[ترجمه گوگل]یک ماهنامه به صرفه تر از 4 هفته نامه است [ترجمه ترگمان]ماهانه more از ۴ هفتگی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. It is usually economical to buy washing powder in large quantities.
[ترجمه گوگل]معمولا خرید پودر لباسشویی به مقدار زیاد مقرون به صرفه است [ترجمه ترگمان]معمولا استفاده از پودر شستشو در مقادیر زیاد مقرون به صرفه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The lorry is very economical on fuel and yet has a good turn of speed when required.
[ترجمه گوگل]این کامیون در مصرف سوخت بسیار مقرون به صرفه است و در عین حال سرعت چرخش خوبی در صورت نیاز دارد [ترجمه ترگمان]این کامیون در زمینه سوخت بسیار مقرون به صرفه است و در صورت نیاز به سرعت بسیار بالایی برخوردار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مقرون به صرفه (صفت)
economical
تخصصی
[حسابداری] اقتصادی [عمران و معماری] اقتصادی [ریاضیات] اقتصادی
انگلیسی به انگلیسی
• thrifty, saving, frugal, careful not to waste money something that is economical does not require a lot of money to operate. if someone is economical, they spend money carefully and sensibly. economical also means using the minimum amount of something that is necessary.
پیشنهاد کاربران
🚫 دوستان لطفاً این کلمات رو باهم اشتباه نگیرید: Economic: Relating to the economy or finance 💵 Economical: Cost - effective or efficient in terms of resources 💡
معادل cheap یعنی ارزان. با این تفاوت که cheap غیررسمی ولی economical رسمی هستش.
economical ( adj ) = affordable ( adj ) به معناهای: مقرون به صرفه، ارزان، مناسب، اقتصادی/قابل تحمل
Be economical with the truth : Phrase فریب دادن مردم ( با کامل نگفتن حقیقت به آنها. مردم زمانی از این عبارت استفاده می کنند که بخواهند نشان دهند فردی بی صداقت است ، اما در واقع نمی خواهند او را به دروغ متهم کنند. )
Economical باصرفه، خوش قیمت ، خوش معامله Economic اقتصادی ( وابسته به پول و کار ) Economic problem مشکل اقتصادی Economical car ماشین باصرفه
مقرون به صرفه
در مطالب غیر اقتصادی به معنای به صرفه و عملی معنی می شود. economically از نظر عملی