ecology

/ɪˈkɑːlədʒi//iːˈkɒlədʒi/

معنی: زیوه شناسی، بوم شناسی
معانی دیگر: (شاخه ای از زیست شناسی که با روابط موجودات با محیط سروکار دارد - شاخه ای از جامعه شناسی که با روابط انسان با محیط اجتماعی و طبیعی خود سروکار دارد) زیست بوم شناسی، شناخت محیط زیست، oecology : علم عادت وطرز زندگی موجودات و نسبت انها با محیط

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: ecological (adj.), ecologically (adv.), ecologist (n.)
(1) تعریف: the scientific study of the relationships between living things and their environments.

- An interest in ecology drew her to study the effects of warmer ocean temperatures on sea animals.
[ترجمه گوگل] علاقه به بوم شناسی او را به مطالعه تأثیرات دمای گرمتر اقیانوس ها بر حیوانات دریایی کشاند
[ترجمه ترگمان] علاقه به اکولوژی، او را به مطالعه اثرات دمای اقیانوس گرم بر روی حیوانات دریایی سوق داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: these relationships themselves.

- To understand the dangers of pollution, we must understand the ecology of humans.
[ترجمه گوگل] برای درک خطرات آلودگی، باید اکولوژی انسان را درک کنیم
[ترجمه ترگمان] برای درک خطرات آلودگی، باید اکولوژی انسان ها را درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. population ecology
بوم شناسی هنگه

2. Ecology can be written about without relying on well-worn examples such as tropical rain forests.
[ترجمه گوگل]می توان درباره اکولوژی بدون تکیه بر نمونه های فرسوده مانند جنگل های بارانی استوایی نوشت
[ترجمه ترگمان]اکولوژی می تواند بدون اتکا به مثال های خوب فرسوده مانند جنگل های بارانی استوایی، نوشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To keep ecology in balance is our duty.
[ترجمه گوگل]حفظ تعادل محیط زیست وظیفه ماست
[ترجمه ترگمان]حفظ محیط زیست در تعادل وظیفه ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One of them is a card-carrying ecology freak.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها یک عجایب بوم شناسی با کارت است
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها یک عجیب الخلقه مربوط به محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Oil pollution could damage the ecology of the coral reefs.
[ترجمه گوگل]آلودگی نفتی می تواند به اکولوژی صخره های مرجانی آسیب برساند
[ترجمه ترگمان]آلودگی نفتی می تواند به اکولوژی صخره های مرجانی آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She hopes to study ecology at college.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است در کالج اکولوژی بخواند
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که اکولوژی را در کالج تحصیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The exact details of an emerging Bio2 ecology, he warned, were beyond predicting.
[ترجمه گوگل]او هشدار داد که جزئیات دقیق یک اکولوژی Bio2 در حال ظهور فراتر از پیش بینی است
[ترجمه ترگمان]او هشدار داد که جزئیات دقیق یک اکولوژی ژرف در حال ظهور، فراتر از پیش بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Much of ecology is about this process: finding energy; putting it to use.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اکولوژی در مورد این فرآیند است: یافتن انرژی استفاده از آن
[ترجمه ترگمان]بیشتر اکولوژی در مورد این فرآیند است: پیدا کردن انرژی؛ قرار دادن آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Though they had no special knowledge of forest ecology, I was inclined to take them seriously.
[ترجمه گوگل]اگرچه آنها دانش خاصی از محیط زیست جنگل نداشتند، من تمایل داشتم که آنها را جدی بگیرم
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه دانش مخصوصی در ecology وجود نداشت، من هم مایل بودم آن ها را جدی بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Walter Adey first used the term synthetic ecology.
[ترجمه گوگل]والتر آدی برای اولین بار از اصطلاح اکولوژی مصنوعی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]والتر Adey اولین بار از اصطلاح اکولوژی ترکیبی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Social systems evolve in close relation to ecology.
[ترجمه گوگل]سیستم های اجتماعی در ارتباط نزدیک با بوم شناسی تکامل می یابند
[ترجمه ترگمان]سیستم های اجتماعی در ارتباط تنگاتنگ با اکولوژی رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ecological Science and Forestry Ecology is the scientific study of organisms in relation to the physical and biological environment.
[ترجمه گوگل]علم اکولوژی و جنگلداری اکولوژی مطالعه علمی موجودات زنده در ارتباط با محیط فیزیکی و بیولوژیکی است
[ترجمه ترگمان]بوم شناسی علمی و بوم شناسی، مطالعه علمی ارگانیسم ها در رابطه با محیط فیزیکی و زیستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ecology is the study of how living things relate to their environment.
[ترجمه گوگل]اکولوژی مطالعه چگونگی ارتباط موجودات زنده با محیط خود است
[ترجمه ترگمان]اکولوژی، مطالعه این است که چگونه موجودات زنده به محیط خود مربوط می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was as if the ecology of the place had chosen to imitate politics.
[ترجمه گوگل]گویی بوم شناسی محل تقلید از سیاست را انتخاب کرده بود
[ترجمه ترگمان]گویی اکولوژی مکان برای تقلید از سیاست انتخاب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I have gone further, and combined sociology with ecology in the science of socioecology.
[ترجمه گوگل]من فراتر رفته ام و جامعه شناسی را با بوم شناسی در علم اکولوژی اجتماعی ترکیب کرده ام
[ترجمه ترگمان]من بیشتر رفته ام و جامعه شناسی را با اکولوژی در علم socioecology ترکیب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیوه شناسی (اسم)
bionomics, ecology

بوم شناسی (اسم)
ecology, oecology

تخصصی

[عمران و معماری] اکولوژی - بوم شناسی
[زمین شناسی] بوم شناسى شاخه اى از علم زیست شناسى که با رابطه میان گیاهان وجانوران زنده ومحیط زیست آنها سروکار دارد.
[نساجی] مجموعه عوامل موثر بر محیط زیست
[خاک شناسی] بوم شناسی
[آب و خاک] بوم شناسی، اکولوژی

انگلیسی به انگلیسی

• (biology, sociology) study of the relationship between living organisms and their environment (especially pertaining to issues such as pollution); environment as it connects or relates to living organisms
when you talk about the ecology of a place, you are referring to the relationships between living things and their environment.
ecology is the study of the relationship between living things and their environment.

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: بومشناسی

⚫ نگارش به خط لاتین: Bumshenāsy

⚫ آمیخته از: بوم ( eco ) و �شناسی� ( logy )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

زیستگاه شناسی
دانش نحوه ی سازگاری جانداران در زیستگاه شان
بوم شناسی
۱. بوم شناسی. ۲. بوم سازگاری ۳. اکولوژی
مثال:
An interest in ecology drew her to study the effects of warmer ocean temperatures on sea animals.
علاقه به بوم شناسی او را بر آن داشت که بر روی اثرات درجه حرارت اقیانوس های گرمتر بر روی حیوانات دریایی مطالعه کند.
اقلیم
زیستگاه، محیط زیست
The relationship between human, animal and plant life and
its environment or the study of it
Ecology ( from Ancient Greek ) study of is the study of the relationships between living organisms, including humans, and their physical environment
بوم شناسی یا اِکولوژی ( ترکیبی از کلمه یونانی: οἶκος به معنای خانه و پسوند یونانی: - λογία به معنای مطالعه ) شاخه ای از زیست شناسی است که با الگوهای مکانی و زمانی توزیع و فراوانی جانداران سروکار دارد و بررسی هایش شامل علیت ( علت و معلول ) رویدادها نیز می گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

ecologyecologyecology
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Ecology
ecology ( عمومی )
واژه مصوب: بوم‏شناسی
تعریف: مطالعۀ روابط موجودات زنده با محیط و عاد ت ها و طرز زندگی آنها|||متـ . بوم‏شناخت
بوم شناسی
《 پارسی را پاس بِداریم 》
ecology
زیست بوم شِناسی ، شِناخت پیرازیست ، زیستگاه شِناسی ، بوم شِناسی
اَفزون بَر واژه هایِ بالا " کَدارُخِشی ، اِکدِساد "هَم پیش نَهاد می گَردَد.
واکاویِ ecology : ec - o - log - y
...
[مشاهده متن کامل]

ec = کَد ، کَده ، خانه ، خان ، اِق دَر اِقتِصاد ( گویا اِقتِصاد دَر اَربی وام واژه بوده وَ اَز ریشه یِ قَصَدَ وَ دَر ریختارِ اِفتِعال بَرساخته نَشُده اَست ، هَر چَند این گونه به نِگَر می آیَد که اِقتِصاد آهَنگ وَ آهیخت ( قَصد ) کاری را داشتَن ، باشَد.
o = میان وَند
log = رُخ ( rokh ) : چِهر وَ شکلِ بیرونی ، شِناخت
y = پَس وَند
واکاویِ شِناختَ وَ شِناس
شناخت : شِ - ناخ - ت ، شِناس : شِ - ناس
شِ : پیش وَندِ پارسیِ میانه به مینه یِ آزگار ( کامِل ) ، تَمام وَ به چِهر هایِ دیگَری هَم به کار می رَوَد : سِ ( سِگالیدَن ) ، شِ ( شِماردَن ) ، آز ( آزمودَن ) ، زُ ( زُدودَن ) ، زا ( زا به راه ) ، اِخ ( اِخرَو ، اِخرَواک = اِخراج ) ، خُ ( خُرو ، خُروک= خَروج ) ، خَ ( خَبَر ، خَتَر = خَطَر ) وَ هَم ریشه با out ( اِنگِلیسی ) ، aus ( ( آلمانی ) ، ex ( لاتینی ، فَرانسَوی )
ناخ ، ناس = هَم ریشه با نامِ ، نامی دَر پارسی و nomy دَر لاتین مانَندِ :
astronomy = سِتاره نامی ، اَختَر نامی ، سِتاره ناسی ، اَختَر ناخی ( ناسی < شِ ناسی / شِناسی ) ، اَختَرنامی : بَرای چیزی نامی نَهاده شَوَد تا آن چیز شِناخته شَوَد.
بِکوشیم بَرایِ نیرومَند کَردَن زَبانِ پارسیِ دانِشی ریشه شِناسیِ واژه ها یِ پارسی ، اُروپایی وَ اَرَبی را فَراگیریم!

زیستگاه
To keep ecology in balance is our duty.
بوم شناسی
She hopes to study ecology at college.
زیستگاه شناسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس