echoing

جمله های نمونه

1. The bang came suddenly, echoing across the buildings, shattering glass.
[ترجمه گوگل]صدای انفجار ناگهان آمد و در سراسر ساختمان ها طنین انداز شد و شیشه ها را شکست
[ترجمه ترگمان]صدای انفجار ناگهان در میان ساختمان ها طنین انداخت و شیشه های خرد کننده به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'More police, that's what we need,' he said, echoing his father's views on the subject.
[ترجمه گوگل]او با تکرار نظرات پدرش در مورد این موضوع گفت: «پلیس بیشتر، این چیزی است که ما نیاز داریم»
[ترجمه ترگمان]او در حالی که دیدگاه های پدرش را در مورد این موضوع منعکس می کرد گفت: پلیس بیشتر، این چیزی است که ما به آن نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 'You bet,' she said, echoing his words.
[ترجمه گوگل]او گفت: "شما شرط می بندید" و حرف های او را تکرار کرد
[ترجمه ترگمان]او در حالی که کلمات خود را منعکس می کرد، گفت: شرط می بندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He could hear eerie noises echoing through the corridors.
[ترجمه گوگل]او می توانست صداهای وهم انگیزی را بشنود که در راهروها طنین انداز می شد
[ترجمه ترگمان]هری صدای eerie را می شنید که از راهروها به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I heard echoing footfalls in the corridor.
[ترجمه گوگل]در راهرو صدای پایی را شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای قدم هایش را در راهرو شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His echoing cry woke the mountain valley.
[ترجمه گوگل]فریاد پژواک او دره کوه را بیدار کرد
[ترجمه ترگمان]فریاد His دره کوهستانی را بیدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cave was echoing with shouts.
[ترجمه گوگل]غار با فریاد می پیچید
[ترجمه ترگمان]غار در حال فریاد و فریاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Crashing and echoing, the filing cabinet toppled end-over-end down the stairs as the thing heaved itself through the door aperture.
[ترجمه گوگل]در حال سقوط و پژواک، کابینت بایگانی از پله‌ها به پایین سرازیر شد، زیرا چیزی از دریچه درب بالا می‌رفت
[ترجمه ترگمان]قفسه بایگانی که از بالای پله ها به پایین واژگون شده بود، از پله ها پایین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was quiet, too, every sound echoing around the cavernous dome.
[ترجمه گوگل]ساکت هم بود و هر صدا در اطراف گنبد غارنشین طنین انداز بود
[ترجمه ترگمان]ان صدا هم ساکت بود، هر صدایی در اطراف گنبد غار طنین می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Men would be crazy about her at first, echoing her belief in the romantic ideal.
[ترجمه گوگل]مردان در ابتدا دیوانه او می شوند و اعتقاد او به ایده آل رمانتیک را تکرار می کنند
[ترجمه ترگمان]ابتدا مردان در مورد او دیوانه می شدند و باور او را در ایده آل رمانتیک منعکس می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Water fell somewhere, echoing, and the swimming light rippled, reflecting it.
[ترجمه گوگل]آب در جایی افتاد، طنین انداز شد، و نور شنا موج زد و آن را منعکس کرد
[ترجمه ترگمان]اب به جایی افتاد، صدا کرد، و نور شناور در فضا موج می زد و بازتاب آن را منعکس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Suddenly, Stairway to Paradise is echoing through the theatre and I am stepping into the spotlight sliding faster and faster.
[ترجمه گوگل]ناگهان پلکانی به بهشت ​​در تئاتر طنین انداز می شود و من با سرعت بیشتر و بیشتر به کانون توجه می روم
[ترجمه ترگمان]ناگهان، تبدیل به بهشت از طریق تئاتر منعکس می شود و من سریع تر و سریع تر در کانون توجه قرار می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His shouts would fill the whole valley, echoing from the dark green hills of bush.
[ترجمه گوگل]فریادهای او تمام دره را پر می کرد و از تپه های سبز تیره بوته می پیچید
[ترجمه ترگمان]فریادهای او تمام دره را پر می کرد و از تپه های سبز تیره بوته به صدا در می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was echoing the sentiments of almost every one of his coworkers.
[ترجمه گوگل]او احساسات تقریباً هر یک از همکارانش را تکرار می کرد
[ترجمه ترگمان]تمام احساسات یکی از همکاران خود را منعکس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fry, perhaps consciously, was echoing the views of the foremost artistic panjandrum of a previous age.
[ترجمه گوگل]فرای، شاید آگاهانه، دیدگاه‌های برجسته‌ترین پانجاندروم هنری عصر گذشته را تکرار می‌کرد
[ترجمه ترگمان]فرای، شاید آگاهانه، دیدگاه های of هنری دوره گذشته را منعکس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• resounding with or as if with an echo

پیشنهاد کاربران

بازگو کردن
منعکس کردن - تکرار کردن - بازگو کردن - عکس العمل
هم آواز، هم صدا، هم نوا، ( مجازا ) هم نظر، هم عقیده

بپرس