echelon

/ˈeʃəˌlɑːn//ˈeʃəlɒn/

معنی: رده، پله، ستون پله، بصورت پلکان در اوردن
معانی دیگر: (تقسیم بندی نیروی نظامی بر حسب جای آن در آرایش رزمی) پله دیسی، موضع گیری، (در سازمان ها) سلسله مراتب، رده بندی، پله دیسی، ترتیب ارشدیت، رسته، (در آرایش پلکانی موضع گرفتن یا شرکت کردن) پله دیس شدن، آرایش رزمی پله دیس یافتن، (ارتش - آرایش کشتی و هواپیما و تانک و غیره به طوری که هر کدام کمی جلوتر از دیگری قرار داشته باشد)آرایش پلکانی، حرکت پلکانی، ترتیب پله دیس، (هر یکان یا فروند که به صورت پله دیس حرکت کند) یکان پله دیس، ناوگان پله دیس، اسکادران پله دیس (و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a level of authority or rank, as in an organization.
مترادف: rank
مشابه: level, position, tier

- She overcame numerous obstacles to reach the top echelon in her company.
[ترجمه گوگل] او برای رسیدن به بالاترین رده در شرکت خود بر موانع متعددی غلبه کرد
[ترجمه ترگمان] او بر موانع متعدد غلبه کرد تا به رده های بالا در شرکتش برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a formation of troops, planes, or ships in a stairstep pattern behind and to the right or left of the leading unit or craft.
مشابه: file, formation, line, rank, tier
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: echelons, echeloning, echeloned
• : تعریف: to form in an echelon arrangement.
مشابه: tier

جمله های نمونه

1. echelon displacemen
رده ی حمله،موج حمله

2. command echelon
پله دیس فرماندهی،رده ی فرماندهی

3. flank echelon
پله دیس جناح

4. rear echelon
پله دیس عقبه ی سپاه

5. The days of the upper echelon are over.
[ترجمه گوگل]روزهای رده بالا به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]روزه ای مقام های بالا به پایان رسیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The higher echelon is pushing younger people in there.
[ترجمه گوگل]رده های بالاتر، جوانان را به سمت آن سوق می دهند
[ترجمه ترگمان]رده های بالاتر افراد جوان را در آنجا هل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It said the Echelon system is capable of capturing and processing 3m electronic communications a minute.
[ترجمه گوگل]این سیستم گفت که سیستم Echelon قادر است 3 متر ارتباطات الکترونیکی را در دقیقه ضبط و پردازش کند
[ترجمه ترگمان]او گفت که سیستم Echelon قادر به ثبت و پردازش ۳ متر ارتباطات الکترونیکی در یک دقیقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Whitehall denies that Echelon is involved in industrial espionage, but admits that its aims include countering industrial espionage by others.
[ترجمه گوگل]وایت هال دخالت Echelon در جاسوسی صنعتی را رد می کند، اما می پذیرد که اهداف آن شامل مقابله با جاسوسی صنعتی توسط دیگران است
[ترجمه ترگمان]وایت هال انکار می کند که Echelon در جاسوسی صنعتی دخالت دارد اما می پذیرد که اهداف آن شامل مقابله با جاسوسی صنعتی توسط دیگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ore bodies display parallel en echelon and end - to - end alignment, occurring as a vein zone.
[ترجمه گوگل]بدنه‌های کانه به صورت موازی سطحی و هم‌ترازی انتها به انتها را نشان می‌دهند که به صورت یک ناحیه رگه‌ای رخ می‌دهد
[ترجمه ترگمان]بدن های سنگ معدن بصورت موازی به هم متصل می شوند و هم تراز پایانی - to - end هستند که به عنوان یک منطقه سیاه رگ در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Extensions of n - echelon catenarian supply chain pricing model.
[ترجمه گوگل]توسعه‌های مدل قیمت‌گذاری زنجیره تامین زنجیره‌ای n - echelon
[ترجمه ترگمان]ضمیمه ها از مدل قیمت گذاری زنجیره تامین زنجیره تامین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Emphasizing the building of echelon and opening the volleyball market.
[ترجمه گوگل]تاکید بر ساخت رده و افتتاح بازار والیبال
[ترجمه ترگمان]با تاکید بر ساختمان رده و باز کردن بازار والیبال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Accept evolution of breakthrough of classified guidance, key, echelon.
[ترجمه گوگل]تکامل پیشرفت راهنمای طبقه بندی شده، کلید، رده را بپذیرید
[ترجمه ترگمان]تکامل تدریجی پیشرفت راهنمایی طبقه بندی شده، کلید، رده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Echelon is a step in the consumption or the purchase of our graduates?
[ترجمه گوگل]پله پله ای در مصرف است یا خرید فارغ التحصیلان ما؟
[ترجمه ترگمان]؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Police as suspects For some suspects in the second echelon, the search is over.
[ترجمه گوگل]پلیس به عنوان مظنون برای برخی از مظنونان در رده دوم، جستجو به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]پلیس به عنوان مظنون برای برخی از مظنونین در رده دوم جستجو به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رده (اسم)
row, tier, series, line, category, class, echelon

پله (اسم)
degree, scale, quantum, stage, echelon, stair, step, rung, round of the ladder

ستون پله (اسم)
echelon

بصورت پلکان در اوردن (فعل)
echelon

تخصصی

[ریاضیات] پله مانند

انگلیسی به انگلیسی

• level, rank; ranking
an echelon is a level of power or responsibility in an organization; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: A level or rank in an organization or system, often referring to hierarchy 📈🏢
🔍 مترادف: Tier
✅ مثال: He quickly rose through the corporate echelon, becoming a senior manager within five years.
1. مقام. رده. سطح 2. ( نظامی ) آرایش اریب. ستون پلکانی
مثال:
the upper echelons of the party
سطوح و رده های بالاتر حزب
رده
echelon ( ورزش )
واژه مصوب: ریسة پلکانی
تعریف: ریسه ای، ویژة جاده، که در آن دوچرخه سواران، برای مقابله با باد ناموافق با آرایش پلکانی و به صورت نوبتی در باد یکدیگر می خوابند
رتبه - رده - اِشِل - سطح - مقام - درجه
در ریاضیات به معنی مرحله نیز می باشد
مرحله - سطح - پله
rank - level
رده
رتبه
Echelons
مقامات
rank
grade
رتبه در یک ارگان یا حرفه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس