ecclesiastical

/ɪˌkl̩iziˈæstɪkl̩//ɪˌkl̩iːsɪˈæstɪkl/

(وابسته به نوشتجات اوایل مسیحیت) کهن مسیحی، (وابسته به کلیسا و سازمان آن و کشیشان) کلیسایی، کشیشی، روحانی، مذهبی، کلیسیایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or related to the church and clergy.
مترادف: churchly, cleric, clerical, ecclesiastic, hierarchal, hieratic, spiritual
متضاد: lay
مشابه: holy, pastoral, priestly, religious

- A cardinal holds a high rank in the ecclesiastical hierarchy.
[ترجمه گوگل] یک کاردینال دارای رتبه بالایی در سلسله مراتب کلیسایی است
[ترجمه ترگمان] مقام کاردینالی ارتقا درجه بالایی در سلسله مراتب کلیسایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The priest removed his cassock and other ecclesiastical garments.
[ترجمه گوگل] کشیش روسری و سایر لباس های کلیسایی خود را درآورد
[ترجمه ترگمان] کشیش cassock و دیگر لباس های کلیسا را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. ecclesiastical latin
لاتین کهن مسیحی

2. My ambition was to travel upwards in the ecclesiastical hierarchy.
[ترجمه گوگل]آرزوی من این بود که در سلسله مراتب کلیسایی به سمت بالا سفر کنم
[ترجمه ترگمان]هدفم این بود که در سلسله مراتب کلیسایی به طرف بالا حرکت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There was a range of opinion within the ecclesiastical hierarchy on the issue.
[ترجمه گوگل]در سلسله مراتب کلیسایی طیفی از نظرات در مورد این موضوع وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک سلسله عقاید در سلسله مراتب کلیسایی در مورد این مساله وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Direct royal involvement in ecclesiastical affairs intensified from the middle years of the decade.
[ترجمه گوگل]دخالت مستقیم سلطنتی در امور کلیسایی از سال های میانی این دهه شدت گرفت
[ترجمه ترگمان]دخالت مستقیم سلطنتی در امور کلیسا از سال های میانی این دهه تشدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Aelfwald was certainly involved with Northumbrian ecclesiastical developments.
[ترجمه گوگل]الفوالد مطمئناً با تحولات کلیسایی نورثومبرین درگیر بود
[ترجمه ترگمان]Aelfwald به طور حتم درگیر تحولات کلیسایی Northumbrian بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The church militant, and indeed all ecclesiastical and monastic institutions, possessed libraries and were repositories of learning.
[ترجمه گوگل]مبارزان کلیسا، و در واقع همه مؤسسات کلیسایی و رهبانی، دارای کتابخانه و مخزن آموزش بودند
[ترجمه ترگمان]شورشیان کلیسا، و در واقع همه موسسات مذهبی و صومعه ها، کتابخانه ها داشتند و مخازن آموزش بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had also done homage for his ecclesiastical lands.
[ترجمه گوگل]او همچنین برای اراضی کلیسایی خود ادای احترام کرده بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین نسبت به اراضی کلیسا ابراز احترام کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The newly elected prelate still needed ecclesiastical consecration before he could exercise his pastoral functions.
[ترجمه گوگل]پیشوای تازه منتخب قبل از اینکه بتواند وظایف شبانی خود را انجام دهد، هنوز نیاز به تقدیس کلیسایی داشت
[ترجمه ترگمان]اسقف تازه برگزیده، پیش از آنکه بتواند وظایف شبانی خود را انجام دهد، به وقف کلیسا نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Appeal to ecclesiastical censure as a way of explaining the misfortunes of scientific theories is a card that can be overplayed.
[ترجمه گوگل]توسل به سرزنش کلیسایی به عنوان راهی برای توضیح بدبختی های نظریه های علمی کارتی است که می توان بیش از حد بازی کرد
[ترجمه ترگمان]دعوت به توبیخ کلیسا به عنوان شیوه ای برای توضیح بدبختی های تئوری های علمی، کارتی است که می تواند overplayed باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hugh accepted this position at the insistence of ecclesiastical authorities.
[ترجمه گوگل]هیو با اصرار مقامات کلیسایی این سمت را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]هیو این وضع را به اصرار مقامات کلیسایی پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Others were appointed to sees from ecclesiastical establishments - monasteries in every case but one - within the diocese concerned.
[ترجمه گوگل]عده ای دیگر از مؤسسات کلیسایی - صومعه ها در هر مورد به جز یکی - در داخل اسقف مربوطه منصوب شدند
[ترجمه ترگمان]دیگران برای دیدن صومعه ها و صومعه ها در هر موردی بجز یک در قلمرو اسقف نشین تعیین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These conclusions were already familiar enough to the ecclesiastical establishment, many of whom readily accepted them.
[ترجمه گوگل]این نتیجه گیری ها قبلاً به اندازه کافی برای تشکیلات کلیسایی آشنا بود، بسیاری از آنها به راحتی آنها را پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]این نتیجه گیری ها به اندازه کافی برای تاسیس کلیسا آشنا بودند، و بسیاری از آنان بآسانی آن ها را پذیرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was helped by ecclesiastical wealth and power.
[ترجمه گوگل]ثروت و قدرت کلیسایی به او کمک کرد
[ترجمه ترگمان]ثروت و قدرت کلیسا به او کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What aspects of our ecclesiastical tradition facilitate and what create a barrier to our communication attempts?
[ترجمه گوگل]چه جنبه هایی از سنت کلیسایی ما باعث تسهیل و ایجاد مانع برای تلاش های ارتباطی ما می شود؟
[ترجمه ترگمان]چه جنبه های سنت روحانی ما را تسهیل می کند و مانعی برای تلاش های ارتباطی ما ایجاد می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Eriugena himself was never part of the Carolingian ecclesiastical establishment and worked directly under the private patronage of Charles the Bald.
[ترجمه گوگل]خود اریوجنا هرگز بخشی از تشکیلات کلیسایی کارولینژی نبود و مستقیماً تحت حمایت خصوصی چارلز کچل کار می کرد
[ترجمه ترگمان]خود Eriugena هرگز به عنوان بخشی از نظام کلیسایی Carolingian کار نکرده بود و مستقیما تحت حمایت شخصی چارلز the قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the church
ecclesiastical means belonging to or connected with the christian church.

پیشنهاد کاربران

چیزی که وابسته به کلیسا یا روحانیت مسیحی باشه مثلا ecclesiastical Latin ( لاتین کلیسایی )
روحانیت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ecclesiastic / ecclesiasticism
✅️ صفت ( adjective ) : ecclesiastical ( ecclesiastic )
✅️ قید ( adverb ) : ecclesiastically

بپرس