ebb tide

/ˈebˈtaɪd//ebtaɪd/

فروکشند، پس کشند، جزر، کشند فرودین (دربرابر کشند فرازین: flood tide)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the tide in its outgoing phase. (Cf. flood tide.)
مشابه: ebb

جمله های نمونه

1. They left the harbour on the ebb tide.
[ترجمه گوگل]آنها در جزر و مد بندر را ترک کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها لنگرگاه را در جزر و مد ترک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We went out to sea on the ebb tide.
[ترجمه گوگل]در جزر و مد به دریا رفتیم
[ترجمه ترگمان]با جزر و مد دریا به دریا رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was ebb tide and the current was in their favour.
[ترجمه گوگل]جزر و مد بود و جریان به نفع آنها بود
[ترجمه ترگمان]جزر دریا پایین می آمد و جریان آب به نفع آنان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had missed the ebb tide.
[ترجمه گوگل]او جزر و مد را از دست داده بود
[ترجمه ترگمان]جزر دریا را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ebb tide is tranquil, not like tide, when turbulent waves send spray spitting in every direction.
[ترجمه گوگل]جزر و مد آرام است، نه مانند جزر و مد، زمانی که امواج متلاطم اسپری را به هر جهت می فرستند
[ترجمه ترگمان]جزر و مد دریا آرام است، نه مثل جزر و مد که امواج خروشان به هر جهت تف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Flounders were plentiful, with many undersize fish caught on the ebb tide.
[ترجمه گوگل]ماهی های دست و پا فراوان بودند و تعداد زیادی از ماهی های کوچک در جزر و مد صید شده بودند
[ترجمه ترگمان]flounders فراوان بودند و بسیاری از ماهی های undersize در جزر و مد افتاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And she couldn't bear the thought of being sucked back into the ebb tide of loneliness again either.
[ترجمه گوگل]و او نمی‌توانست این فکر را تحمل کند که دوباره در جزر و مد تنهایی مکیده شود
[ترجمه ترگمان]و او نمی توانست این فکر را تحمل کند که دوباره به جزر و مد افتاده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But Grace wouldn't need them to go out to sea on the ebb tide.
[ترجمه گوگل]اما گریس نیازی به رفتن آنها به دریا در جزر و مد ندارد
[ترجمه ترگمان]اما گریس به آن ها احتیاج نداشت که با جزر و مد دریا به دریا بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But to, the populace is experiencing a historical to the media confidence level the ebb tide.
[ترجمه گوگل]اما، مردم در حال تجربه یک اعتماد تاریخی به رسانه ها هستند که در سطح جزر و مد هستند
[ترجمه ترگمان]اما برای اینکه، مردم در حال تجربه تاریخی برای سطح اطمینان رسانه ها در سطح جزر و مد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We dropped her astern on the end of a seven-inch manilla, and she laid comfortably on the ebb tide.
[ترجمه گوگل]ما قامت او را روی انتهای یک مانیل هفت اینچی انداختیم و او به راحتی روی جزر و مد دراز کشید
[ترجمه ترگمان]سر او را در انتهای یک of هفت سانتی متری پیاده کردیم و او به راحتی روی جزر و مد افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fan is not too willing to discuss this section of ebb tide time.
[ترجمه گوگل]فن چندان مایل به بحث در مورد این بخش از زمان جزر و مد نیست
[ترجمه ترگمان]طرفداران مشتاق بحث در مورد این بخش از زمان جزر و مد نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Shang shi and the Diary of Madam Shafei was produced in the may 4 ebb tide.
[ترجمه گوگل]شانگ شی و خاطرات خانم شافعی در جزر و مد 4 می تولید شد
[ترجمه ترگمان]shang شی و دفتر خاطرات مادام Shafei در چهار جزر و مد افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] جزر - خالی شدن دریا - فروکشند
[زمین شناسی] جزر افولی حرکت جریان های جزر و مدی از ساحل به طرف دریا.
[آب و خاک] جریان جزری

انگلیسی به انگلیسی

• tide in the process of ebbing; receding tide; time between high water and flowing back of the tide

پیشنهاد کاربران

ebb tide ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: جزرکِشَند
تعریف: بخشی از چرخۀ کِشَند بین فراکِشَند و فروکِشَندِ پس ازآن|||متـ . کِشَند اُفتان falling tide

بپرس