eavesdrop

/ˈiːvzˌdrɑːp//ˈiːvzdrɒp/

معنی: استراق سمع کردن
معانی دیگر: گوش ایستادن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: eavesdrops, eavesdropping, eavesdropped
مشتقات: eavesdropper (n.)
• : تعریف: to listen secretly to others' private conversation.
مترادف: listen in
مشابه: overhear, snoop, spy, wiretap

جمله های نمونه

1. Hackers can eavesdrop using software that monitors packets sent over the network.
[ترجمه گوگل]هکرها می توانند با استفاده از نرم افزاری که بسته های ارسال شده از طریق شبکه را نظارت می کند، استراق سمع کنند
[ترجمه ترگمان]Hackers می تواند از نرم افزاری استفاده کند که بسته ها را روی شبکه نظارت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For instance, I eavesdrop on men's mumbles in restaurants, as they work out their seductions or deals.
[ترجمه مرضیه] بطور مثال من مکالمات مردها رو در رستوران وقتی معاملاتشان را انجام میدهند استراق سمع می کنم
|
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، من در رستوران‌ها صدای زمزمه‌های مردانه را استراق سمع می‌کنم، در حالی که آنها به اغواگری یا معاملات خود دست می‌زنند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، من استراق سمع می کنم و در رستوران ها چیزی زمزمه می کنم، چون آن ها کارشان را بیرون می دهند یا معاملات خود را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I got to eavesdrop on their informal conversations and often attend their presentations or meetings or whatever.
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم مکالمات غیررسمی آنها را شنود کنم و اغلب در سخنرانی ها یا جلسات یا هر چیز دیگری شرکت کنم
[ترجمه ترگمان]من باید در مکالمات غیررسمی آن ها استراق سمع کنم و اغلب در سخنرانی ها یا نشست های آن ها شرکت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Can he eavesdrop through a card, Jaq?
[ترجمه گوگل]آیا او می تواند از طریق کارت استراق سمع کند، جق؟
[ترجمه ترگمان]اون میتونه از طریق یه کارت استراق سمع کنه، \"Jaq\"؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sue was able to eavesdrop on them through the open window.
[ترجمه Aram] سو ( اسم ) قادر بود تا دزدکی به اونا گوش کنه از طریق پنجره ی باز
|
[ترجمه گوگل]سو توانست از پنجره باز آنها را استراق سمع کند
[ترجمه ترگمان]سو می توانست از پنجره باز آن ها را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A cracker can also eavesdrop using wiretapping, radio, or auxiliary ports on computers, which are used by network programs.
[ترجمه گوگل]یک کرکر همچنین می‌تواند با استفاده از شنود، رادیو یا پورت‌های کمکی رایانه‌ها که توسط برنامه‌های شبکه استفاده می‌شود، استراق سمع کند
[ترجمه ترگمان]یک کراکر همچنین می تواند با استفاده از استراق سمع، رادیو و یا درگاه های کمکی رایانه، که توسط برنامه های شبکه به کار می رود، استراق سمع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Walking slowly because you're afraid we'll eavesdrop, aren't you? "
[ترجمه گوگل]آهسته راه می روی چون می ترسی استراق سمع کنیم، اینطور نیست؟ "
[ترجمه ترگمان]به آرامی راه برو، چون می ترسی استراق سمع کنیم، مگه نه؟ \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Vernon zhong: you eavesdrop on the conversation of your uncle and me?
[ترجمه گوگل]ورنون ژونگ: تو مکالمه من و عمویت را شنود می کنی؟
[ترجمه ترگمان]عمو ورنون، شما به گفتگوی من و عموت گوش می دین؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The only way to find out is eavesdrop on the conversations my mom and dad had.
[ترجمه گوگل]تنها راه برای فهمیدن این موضوع، استراق سمع مکالمات پدر و مادرم است
[ترجمه ترگمان]تنها راهی که میشه فهمید، استراق سمع کردن در مکالمات مادرم و بابا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The speech of a senior diplomat by eavesdrop.
[ترجمه گوگل]سخنرانی یک دیپلمات ارشد از طریق استراق سمع
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی یک دیپلمات ارشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Power sockets can be used to eavesdrop on what people type on a computer.
[ترجمه گوگل]از سوکت های برق می توان برای استراق سمع آنچه افراد در رایانه تایپ می کنند استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]پریز برق می تواند برای استراق سمع روی چیزی که مردم روی کامپیوتر تایپ می کنند استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One of the cool things to eavesdrop on might be an undersea volcano called the Axial Seamount.
[ترجمه گوگل]یکی از چیزهای جالب برای استراق سمع ممکن است یک آتشفشان زیر دریا به نام Axial Seamount باشد
[ترجمه ترگمان]یکی از چیزهای خوب برای استراق سمع، یک کوه آتشفشان زیر دریا بود که به نام the Seamount نامیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is not polite to eavesdrop on the conversation of other people.
[ترجمه گوگل]شنود مکالمه دیگران مودبانه نیست
[ترجمه ترگمان]استراق سمع کردن در گفتگوی افراد دیگر ادب و نزاکت هم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When you're in touch with your soul, you eavesdrop on the wisdom of the universe.
[ترجمه گوگل]هنگامی که با روح خود در تماس هستید، حکمت جهان را استراق سمع می کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی با روحت در ارتباط هستی، به حکمت دنیا گوش می دهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Eavesdrop on the conversation between Mrs. Greenleaf and her henchman.
[ترجمه گوگل]استراق سمع مکالمه خانم گرین لیف و سرسپردنش
[ترجمه ترگمان]در این گفتگو بین خانم Greenleaf و her مشغول گفتگو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استراق سمع کردن (فعل)
eavesdrop, overhear, listen in

انگلیسی به انگلیسی

• listen in on another person's private conversation, snoop, spy
if you eavesdrop on someone, you listen secretly to what they are saying.

پیشنهاد کاربران

استراق سمع کردن. گوش ایستادن
مثال:
Be careful! He is eavesdropping.
مراقب باش! او دارد استراق سمع می کند.
شنود کردن
شنود یا استراق سمع ( انگلیسی: eavesdrop ) به عمل مخفیانه گوش دادن به مکالمه خصوصی دیگران بدون رضایت آنها گفته می شود . این عمل در صورتی که بدون اجازه قوانین کشورها انجام شود جرم محسوب میشود.
در ایران
...
[مشاهده متن کامل]

بر طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بازرسی و نرساندن نامه ها، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هرگونه تجسس مگر به حکم قانون ممنوع است. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود در مورد استعلام حکم شنود از رهبر جمهوری اسلامی چنین می نویسد: �درباره شنود و استراق سمع اطلاعاتی ها بحث شد که ایشان نظر دادند که در حد ضرورت و در محدوده قانون، با اجازه موردی قاضی باید باشد و مخالف زیاده روی در آن هستند. � هاشمی می افزاید این حکم را به وزیر پست و تلگراف و تلفن وقت محمد غرضی ابلاغ کرد.
Act of secretly listening to the private conversation of others
Eavesdropping is the act of secretly or stealthily listening to the private conversation or communications of others without their consent in order to gather information
verb
[no obj] :
to listen secretly to what other people are saying — usually on
◀️He was eavesdropping [=listening in] on his sister and her friends in the next room
◀️She was accused of eavesdropping on private telephone conversations

فال گوش وایسادن یا یواشکی به حرف کسی گوش دادن
People naturally like to eavesdrop on interesting conversations.
فالگوشیدن.
Listen in secret to someone's conversation
دزدکی گوش کردن
overhear
فالگوش ایستادن

فال گوش وایستادن
secretly listen to a conversation.
"she opened the window just enough to
eavesdrop on the conversation outside"
Eavesdrop started off literally: first it referred to the water that fell from the eaves of a house, then it came to mean the ground where that water fell. Eventually, eavesdropper described someone who stood within the eavesdrop of a house to overhear a conversation inside.
...
[مشاهده متن کامل]

استراق سمع کردن
پنهانی گوش دادن
شنود

بپرس