eats

/ˈiːts//iːts/

(عامیانه) خوردنی ها، تنقلات، لب چره ها، قاقالی لی، خوراک، غذا

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: (informal) food.

جمله های نمونه

1. he eats children, particularly bad children!
او بچه ها را می خورد به ویژه بچه های بد را !

2. he eats fast
او تند (غذا) می خورد.

3. he eats in moderation and swears no more than several times a day!
او به اندازه خوراک می خورد و در روز بیش از چندین بار فحش نمی دهد!

4. he eats off a crystal plate
از بشقاب بلور خوراک می خورد.

5. he eats rice by the plateful
او بشقاب بشقاب برنج می خورد.

6. she eats like a peasant
او مثل دهاتی ها غذا می خورد.

7. this car eats up too much gas
این اتومبیل خیلی بنزین مصرف می کند.

8. this child eats everything
این بچه همه چیز می خورد.

9. . . . at times (the camel) munches and at other times it eats slowly
. . . گهی لف لف خورد گه دانه دانه

10. She only eats a small portion of food.
[ترجمه گوگل]او فقط بخش کوچکی از غذا را می خورد
[ترجمه ترگمان]او فقط بخش کوچکی از غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He eats a lot of starch.
[ترجمه گوگل]او نشاسته زیادی می خورد
[ترجمه ترگمان] خیلی آهار خورده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He eats only bland food because of his ulcer.
[ترجمه گوگل]به خاطر زخمش فقط غذای ملایم می خورد
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر زخم معده غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's said that the Queen eats her meals off gold plates.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که ملکه وعده های غذایی خود را با بشقاب های طلا می خورد
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که ملکه غذا را از بشقاب های طلا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He eats like a horse.
[ترجمه گوگل]مثل اسب غذا می خورد
[ترجمه ترگمان]مثل اسب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sometimes he eats too much and sometimes nothing. He goes from one extreme to the other.
[ترجمه گوگل]گاهی زیاد غذا می خورد و گاهی هیچ او از یک افراط به دیگری می رود
[ترجمه ترگمان]گاهی وقت ها زیاد می خورد و بعضی وقت ها هم چیزی نمی خورد او از یک طرف به سوی دیگر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• food (slang)

پیشنهاد کاربران

This term is a casual way of referring to food or a meal. It is often used in a laid - back or informal context.
غذا یا یک وعده غذایی
اغلب در یک زمینه معمولی یا غیر رسمی استفاده می شود.
مثال؛
...
[مشاهده متن کامل]

“Let’s go grab some eats at that new burger joint. ”
“I’m in the mood for some Mexican eats. ”
“This place has the best eats in town. ”

بپرس