• : تعریف: (informal) a caf�, diner, or restaurant.
جمله های نمونه
1. We met in a little eatery just off the main road.
[ترجمه Soheil Nakhaei] ما همدیگر را دریک غذاخوری کوچک بین راهی خارج از جاده اصلی ملاقات کردیم.
|
[ترجمه گوگل]ما در یک غذاخوری کوچک در نزدیکی جاده اصلی ملاقات کردیم [ترجمه ترگمان]ما یه خورده تو جاده اصلی همدیگه رو دیدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The eatery was Summit Station, in Gaithersburg.
[ترجمه گوگل]غذاخوری ایستگاه سامیت، در گایترزبورگ بود [ترجمه ترگمان]این رستوران در Summit، واقع در Gaithersburg، بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There's even talk of using the coastal theme eatery as a film location and party venue.
[ترجمه گوگل]حتی صحبت از استفاده از غذاخوری ساحلی به عنوان لوکیشن فیلم و محل برگزاری مهمانی وجود دارد [ترجمه ترگمان]حتی صحبتی هم در مورد استفاده از این رستوران ساحلی به عنوان محل فیلم و محل برگزاری جشن وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Furthermore, the eatery is no longer incorporated, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که علاوه بر این، غذاخوری دیگر گنجانده نشده است [ترجمه ترگمان]او گفت که علاوه بر این، غذاخوری دیگر ترکیب نمی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Sure, we had called the Altamonte Springs eatery for directions.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، ما با غذاخوری Altamonte Springs تماس گرفته بودیم تا مسیرها را دریافت کنیم [ترجمه ترگمان]البته ما پایگاه هوایی Altamonte eatery را برای راهنمایی احضار کرده بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. All in all, the eatery is a breakfast bargain, with enough different components to keep boredom at bay.
[ترجمه گوگل]در مجموع، غذاخوری یک وعده صبحانه است، با اجزای مختلف کافی برای جلوگیری از خستگی [ترجمه ترگمان]در کل، غذاخوری یک معامله صبحانه است، با اجزای مختلف کافی برای حفظ خستگی در خلیج [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Cheap Eatery: This building serves beer and pastries preferred by the mid - ranking pirates.
[ترجمه گوگل]غذاخوری ارزان: در این ساختمان آبجو و شیرینی های مورد علاقه دزدان دریایی با رتبه متوسط سرو می شود [ترجمه ترگمان]Eatery ارزان: این ساختمان به خدمت آبجو و شیرینی است که توسط دزدان دریایی متوسط ترجیح داده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. After the earthquake endangered his eatery, Zhou moved all the culinary tools to a resettlement area.
[ترجمه گوگل]پس از زلزله که غذاخوری او را به خطر انداخت، ژو همه ابزارهای آشپزی را به منطقه اسکان مجدد منتقل کرد [ترجمه ترگمان]پس از این که زلزله خانه اش را به خطر انداخت، ژو همه وسایل آشپزی را به یک منطقه اسکان مجدد منتقل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It's a bustling eatery where the fishy fare is served in cones of butcher's paper.
[ترجمه گوگل]این یک غذاخوری شلوغ است که در آن غذای ماهی در مخروط های کاغذ قصابی سرو می شود [ترجمه ترگمان]یک رستوران شلوغ است که در آن غذای ماهی ماهی در cones کاغذهای قصابی سرو می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The meals of our school eatery are hygeian and delious. I like to eat there.
[ترجمه گوگل]وعده های غذایی غذاخوری مدرسه ما بهداشتی و لذیذ است من دوست دارم آنجا غذا بخورم [ترجمه ترگمان]غذایی که در مدرسه ما می خورد hygeian و delious است دوست دارم اونجا غذا بخورم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The meals of our school eatery are hygeian and delious.
[ترجمه گوگل]وعده های غذایی غذاخوری مدرسه ما بهداشتی و لذیذ است [ترجمه ترگمان]غذاهای رستوران ما hygeian و delious هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. To lure eatery back, many fine restaurants have done what luxury brands hate cut - price sale.
[ترجمه گوگل]بسیاری از رستورانهای خوب برای جذب غذاخوریها کاری را انجام دادهاند که برندهای لوکس از کاهش قیمت متنفرند - فروش قیمت [ترجمه ترگمان]برای به دام انداختن غذاخوری، بسیاری از رستوران های خوب این کار را کرده اند که برنده ای شیک از فروش کاهش قیمت نفرت دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Hogwash oil is collected and refined from eatery offal, and it always contains animal fat.
[ترجمه گوگل]روغن هاگواش از کله پاچه های خوراکی جمع آوری و تصفیه می شود و همیشه حاوی چربی حیوانی است [ترجمه ترگمان]روغن زیتون از روده غذاخوری جمع آوری و تصفیه می شود، و همیشه حاوی چربی حیوانی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Tugboat Saloon and Eatery is a must-visit.
[ترجمه گوگل]سالن یدک کش و غذاخوری یکی از مواردی است که باید از آن بازدید کنید [ترجمه ترگمان]سالن tugboat و Eatery یک سفر ضروری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Pham walked into another upscale eatery his owns, and found the pair finishing off some expensive drinks after a second dinner that included a rack of lamb.
[ترجمه گوگل]فام به غذاخوری مجلل دیگری که متعلق به خودش بود رفت و بعد از شام دوم که شامل یک قفسه گوشت بره بود، متوجه شد که این زوج در حال خوردن نوشیدنی های گران قیمت هستند [ترجمه ترگمان]پام به یکی دیگر از رستوران های هتل وارد شد و بعد از شام دوم که شامل یک ران بره بود، یک جفت نوشیدنی گران قیمت را پیدا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• snack bar, fast food restaurant
پیشنهاد کاربران
رستوران، غذا خوری، اغذیه فروشی informal ) place to buy and eat prepared food ) Three of his eateries are running with reduced staffing, serving only takeaways for residents