فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: eats, eating, ate, eaten
حالات: eats, eating, ate, eaten
• (1) تعریف: to consume (food) through the mouth.
• مترادف: consume, ingest, swallow
• مشابه: bite, chew, devour, sup, take, touch
• مترادف: consume, ingest, swallow
• مشابه: bite, chew, devour, sup, take, touch
- I only eat toast in the morning, so I'm quite hungry by lunchtime.
[ترجمه نفیسه] صبح ها فقطرنان تست میخورم، برای همین موقع ناهار خیلی گرسنه ام.|
[ترجمه گوگل] من فقط صبح ها نان تست می خورم، بنابراین تا ناهار کاملا گرسنه هستم[ترجمه ترگمان] صبح ها فقط نان برشته می خورم و بعد از ناهار حسابی گرسنه ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some of my friends don't eat meat.
[ترجمه هستی] تعدادی از دوستان من گوشت نمیخوردند|
[ترجمه گوگل] بعضی از دوستان من گوشت نمی خورند[ترجمه ترگمان] بعضی از دوستام گوشت نمیخورن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to destroy through wearing away; corrode.
• مترادف: corrode, deteriorate, wear
• مشابه: bite, consume, decay, gnaw, rot, rust
• مترادف: corrode, deteriorate, wear
• مشابه: bite, consume, decay, gnaw, rot, rust
- Rust eats metal.
[ترجمه بختیاری] فلز زنگ می خورد|
[ترجمه نورا] زنگ فلز را میخورد|
[ترجمه گوگل] زنگ فلز را می خورد[ترجمه ترگمان] (راست)فلز می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to ravage or consume in the manner of eating.
• مترادف: consume, devour, swallow
• مشابه: chew, gnaw, ravage, run out of
• مترادف: consume, devour, swallow
• مشابه: chew, gnaw, ravage, run out of
- Our whole budget was eaten by unexpected expenses.
[ترجمه گوگل] تمام بودجه ما با هزینه های غیرمنتظره خورده شد
[ترجمه ترگمان] تمام بودجه ما با هزینه های غیر منتظره صرف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تمام بودجه ما با هزینه های غیر منتظره صرف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to bother or disturb.
• مترادف: bother, bug, gnaw, trouble
• مشابه: annoy, disturb, vex
• مترادف: bother, bug, gnaw, trouble
• مشابه: annoy, disturb, vex
- What's eating him? He hasn't said a word to anyone all morning.
[ترجمه گوگل] چه چیزی او را می خورد؟ تمام صبح یک کلمه به کسی نگفته است
[ترجمه ترگمان] چه چیزی او را می خورد؟ تمام صبح یک کلمه هم به کسی نگفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چه چیزی او را می خورد؟ تمام صبح یک کلمه هم به کسی نگفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: (informal) to bear the cost of.
• مشابه: bear, endure, write off
• مشابه: bear, endure, write off
- Since his roommate just up and left, he had to eat all the expenses of the apartment by himself.
[ترجمه گوگل] از آنجایی که هم اتاقی اش همین الان بلند شد و رفت، مجبور شد تمام هزینه های آپارتمان را خودش بخورد
[ترجمه ترگمان] از آنجا که هم اتاقی او از جا برخاست و رفت، مجبور شد تمام مخارج آپارتمان را به تنهایی بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] از آنجا که هم اتاقی او از جا برخاست و رفت، مجبور شد تمام مخارج آپارتمان را به تنهایی بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: eater (n.)
عبارات: eat one's words, eat up
مشتقات: eater (n.)
عبارات: eat one's words, eat up
• (1) تعریف: to partake of food.
• مترادف: fare, feed, sup
• متضاد: fast
• مشابه: bite, diet, dine, partake, swallow
• مترادف: fare, feed, sup
• متضاد: fast
• مشابه: bite, diet, dine, partake, swallow
- The patient is able to eat now and is feeling much better.
[ترجمه گوگل] بیمار اکنون می تواند غذا بخورد و احساس بسیار بهتری دارد
[ترجمه ترگمان] بیمار اکنون می تواند غذا بخورد و احساس بهتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بیمار اکنون می تواند غذا بخورد و احساس بهتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I was eating, so I told her I'd call her back.
[ترجمه گوگل] داشتم غذا میخوردم بهش گفتم برگردم بهش زنگ بزنم
[ترجمه ترگمان] داشتم غذا می خوردم، واسه همین بهش گفتم بهش زنگ می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] داشتم غذا می خوردم، واسه همین بهش گفتم بهش زنگ می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to corrode.
• مترادف: corrode
• مشابه: decay, gnaw, rot, rust, waste, wear
• مترادف: corrode
• مشابه: decay, gnaw, rot, rust, waste, wear
- Rust ate through the metal.
[ترجمه گوگل] زنگ از طریق فلز خورد
[ترجمه ترگمان] (راست)از میان فلز غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] (راست)از میان فلز غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید